الفرقان (۱۸): (الرحمن)/تعهد ابلیس انتقام از انسان و رسولان

الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از) القرآن -۱۸-

بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم

الرحمن/

تعهد ابلیس در انتقام جوئی از انسان/بشر:

دومين عهد و دومين سبب « اغوا شدن» ابليس (س ۱۵: ۲۶ ۴۳)،

در
مفــادی است كه معلوم میدارد که اين بار مخصوص به انسان/بشر بوده، اطلاعات بيشتری دربارهٔ جرمهای ابليس داده شده كه دانستنش برای بشر ضروری و لازم بوده است؛

پس دقت خوانندگان را به آنها جلب می دارم:

فرقی كه
در اين مجموعه می بينيد؛ در اينجا ديگر جرم حقيرگشتن ابليس مطرح
نشده زیرا كه تنها در حضور ملائك بوده که تحقیرش صورت گرفت و از جمع ايشان طرد شد (در س ۷: ۱۳در قسمت قبل ملاحظه شد)؛

پس ربط مستقيم با بشر كه شاهد بر اين قضيه نبوده ندارد.

دليل يادآوری كلی دوباره از جريان سرپيچی و اخراج ابليس نيز درقسمت قبلی ذکر شد که جهت تیتر و یاد آوری موضوع است:

۲۶ـ « و البته ما انسان را خلق كرديم از گِل خشكيده، از لجن (گِل تغيير رنگ و بو داده) »

۲۷ـ « و جان را قبلاً خلق كرديم از آتش سوزان بی دود»

(در این دو آیه، به عنوان تیتر؛ برای اولين بار تفصيل دربارهٔ نوع گِل و لجنی است كه انسان از آن خلق شده، تا بعدها از طریق علم حقانيت كلام ﷲ برای مردم ثابت گردد؛

و « جان» -ملائك- كه قبلاً از نهایت انرژی قوای خلقت خلق شده بودند -قبلاً در بارهٔ قوای خلقت ذكر شد-)؛

۲۸ـ « و آنگاه كه رب تو به ملائك گفت: من مشغول آفريدن بشری هستم از گِل خشك، از لجن؛»

۲۹ـ « پس وقتی سوايش كردم و از روح خود در او دميدم، پس برايش سجده (حق برتريت) واقع شوید»

(برای اولين بار بروز داده شده كه روح ﷲ در بشر دميده شده و ملائك امر شده اند كه بدينجهت برایش سجده كنند، قائل احترام شوند؛)

۳۰ـ « پس ملائك همگی سجده كردند،»

۳۱ـ «بجز ابلیس که سرپیچی کرد و جزو ساجدین نشد»

(توجه بفرمائید، در این آیات که مربوط به بشر است، سرپيچی ابليس از امر الهی در يك آيه جداگانه مطرح شده تا بشر به اهميت آیه آگاه گردد و فراموشش نشود؛

۳۲ـ « گفت، ای ابليس تو را چه شد كه با سجده كنندگان نشدی؟»

(در اين آيه، دو نكته فرق آن را روشن می دارد:

۱) ابليس از مسافتی ندا شده، پس معلوم می شود در درگاه حاضر نیست و موضوع

(عهد اول با ملائك) گذشته؛

۲) فرق طرز سئوال! در حضور ملائک بود: « … چه مانعت شد که سجده نكنی چون تو را امر كردم؟»)

۳۳ـ « گفت، سجده نمی كنم برای بشری كه خلقش كرده ای از گِل خشكيده، لجن گنديده!»

(اينجا دومين بار اقرار ابليس به جرم خويش، و خصوصاً بنام « بشر» است؛)

۳۴ـ « گفت، پس برون شو از آن كه محققاً تو رانده شده ای»

(جرم اخراج شدن و « رجيم» بودنش، تا انسان بداند او سنگ زدنی و راندنی است)؛

۳۵ـ « و همانا لعنت بر تو باد تا روز دين»

(و ملعون بودنش تا روز دين كه مردم او را لعنت كنند)؛

۳۶ـ « گفت رب من، پس مرا مهلت ده تا روزی كه مبعوث می شوند؛»

۳۷) « گفت، پس محققاً از مهلت داده شدگانی،»

۳۸ـ « تا آن روز وقت معلوم!»)

(مهلت خواستنش برای جماعت انسان متفاوت بیان شده؛ و توجه داشته باشید «روزدین» ، «روزی كه آنها مبعوث می شوند» و « آنروز وقت معلوم»، هر سه نمودار ایام یک زمان است!

در بارهٔ مبعوث شدن زمان علم است در این زمان دومین گشایش القرآن ،
که “زمان، علم و کتاب” به رسالت مبعوث میشوند و مردم را سوی دین حقیقی یکتا خالق پیشوائی میکنند؛ هر چيز از طریق علم برای مردم روشن میگردد، خصوصاً دربارهٔ آنچه باعث آلوده شدن و “سرطان” دنیای درون و بیرون انسان شده، که امروزه بطور آشکار معلوم گشته … ! -توضيح در قسمت بعدی-)

۳۹ـ « گفت رب من! به سببی كه مرا اغوا كردی، برايشان در زمين (چيزها را)
زينت می دهم و جميعشان را اغوا می كنم،»

(فريب خوردن به زينتهای زمينی نيز البته مخصوص به انسان است؛)

۴۰ـ « بجز از ايشان كه بندگان خالص توباشند.»

۴۱ـ « گفت، اين صراطی است مستقيم سوی من،»

۴۲ـ « درواقع، روی بندگان من تو تسلطی نداری، بجز تبعیت کنندگان تو ازاغوایان (ابدی)»

۴۳) « که مسلما جهنم وعده گاه همیشگی ایشان خواهد بود.»

(این از مهمترین آگهی برای بشر است! پس
انسان بداند كه پرستش یا پیروی خالص از راه ﷲ، تنها راه مستقيم سوی او است. و همچنين بداند كه ابليس حق تسلطی روی او ندارد جز اینکه خواسته خودش باشد و تمایل شخصی به خط شیطانی داشته باشد.)

{در این آیات انعقاد ابلیس برای انتقام از بشر، درک نكتهٔ پراهميت و اساسی آن در همزمان بودن:

« روزی كه مبعوث می شوند»، « روز دين» و « روز آنوقت معلوم» است، که خوانندگان توضيحات آن را در قسمت بعدی ملاحظه فرمایند.}

عهد سوم ابلیس، قولنامه يا قسم نامه جهت انتقام از رسولان (س ۳۸: ۶۵ (۸۸):

این تعهد مربوط به نبی و رسولان، آخرين عهد بوده كه سپس « قولنامه» شده (آيه ۸۴).

از اين به بعد نیز نه
اسمی از ابليس در القــرآن برده شده، و نه ديگر داستانش حكايت شده؛ و
از زمانيكه از محل و مقامش بزير افتاد و از عالم اعلا اخراج شد، به لقب « شيطان» (دقيقاً الشيطان) توصيف شده و نام ابليس را نيز از دست داده است.

{كلمهٔ « شََطَن» به معنای = دربند، مخالفت، خنثی، مسدود، حائل و كج كردن، عقيم گذاردن است.

نتيجتاً آنچه به نام « الشيطان» در القرآن آمده، گويای زمانی است كه ديگر در دنیا و “زمين” است و به عمل شيطانی خود پرداخته … }

۳۸: ۶۵ « بگو، در حقیقت من یک اخطار دهنده ام! نيست الهی غير ﷲ، یکتا چيره شونده،»

: ۶۶ « رب آسمانها و زمين و مابینشان، تنها توانای تنها بخشنده!»

: ۶۷ « بگو ، اين خبر عظيمی است،»

: ۶۸ « كه شما از آن روی گردانيد.»

:۶۹ « مرا چه علمی بوده به ملاء اعلا، زمانی كه آنها مجادله كرده اند؟»

:۷۰ « در واقع به من وحی شده، که همانا آشكاراً من اخطار دهنده ای هستم.»

(این آيات ۶۵-۷۰، تأكيد رسالت، و پیغام رسالت است!

نیست الهی غير ﷲ و
بالاخره تنها چيره شونده اواست ؛ ارباب آسمانها و زمين و.. تنها او توانائی بخشندگی دارد!

سپس در بارهٔ اين خبر عظيم كه شما آن را دست كم می گيريد ـ

من چگونه بدانم كه بين اشخاص بالا مجادله درگرفته جز اينكه وحی الهی باشد؟)

:۷۱ « آنگاه كه رب تو به ملائك گفت، من مشغول خلق كردن بشــری هستم از گِل،»

:۷۲ « پس چون سوايش كردم و از روح خود در آن دميدم، برايش سجده واقع شويد»

:۷۳ « پس سجده كردند همه ملائك جمعاً،»

:۷۴ « بجز ابليس كه برتری جست و از كافرين گشت!»

(در این آیات، تیتر و موضوع کلام مطرح شده …

۷۵-۷۴ موضوع تكبر ابليس تذكر داده شده؛ تكبر ابليس به جهت انتخاب رب در برگزيدن بشر برای خلافت، یا به نمایندگی ﷲ در زمین، و لذا رسولان و برگزيدگان رب.)

:۷۵ «گفت ای ابليس چه مانع آن شد كه سجده كنی برای آنچه من بدستان خود آفريدم؟

تكبر ورزی يا خود از عالی ترین دانی..؟) “عالین”، یا عالی ابدی كه صفت الهی است –»

(در این آیه با فرق در طرز سئوال، نمودار فرق تعهد ابلیس است!

) برای ملائک: « چه مانعت شد که سجده نكنی چون تو را امر كردم؟»؛ برای بشر: « ای ابليس تو را چه شد كه با سجده كنندگان نشدی؟»)

:۷۶ «گفت، من از او بهترم مرا از آتش افريدی و او را از گِل آفريدی»

:۷۷ « گفت پس بيــرون شو از آن كه تو رانــده شده ای»

:۷۸ « و همانا لعنت من بر تو باد تا روز دين»

(۷۶ تا ۷۸ سوّمين
بار اقرار ابليس، اخراج شدن و رجيم بودنش است؛ و در اين بار تعهد که منظور انتقام از ﷲ است، لعنت ﷲ بر او مطرح شده، تا روز دين.)

:۷۹ « گفت رب من پس مرا مهلت ده تا روزی كه مبعوث می شوند»

:۸۰ « گفت همانا از مهلت داده شدگانی»

:۸۱ « تا روز وقت معلوم» (تا روز وقت رسیدن به علم)

(۷۹ تا ۸۱) پس در اينجا ابليس تا روزی كه مبعوث می شوند مهلت می خواهد؛ مبعوث شدن سه رسولان (زمان) علم (كتاب)! اطلاع دیگر در این آیات، همان در یک زمان بودن

“روز دین”، “روزی که مبعوث میشوند” و “روز وقت معلوم” است.

-توضیح و فرقان “روز دین “، در پایان این تعهدات)

:۸۲ « گفت پس به عزتت (قسم) اغوايشان خواهم كرد جميعاً(اغوا شوندگان را)»

:۸۳ « بجز بندگان تو از ايشان، مخلصين (كسانی كه تا به آخر ﷲ را به اخلاص پیروی کنند)»

(ابليس قسم ميخورد كه از جن و انس فريب دهد، مگر مخلصين ایشان را؛)

:۸۴ « گفت پس الحق و قول من حق است،»

:۸۵ « كه جهنم را از تو و هر كس از آنها كه تو را پيروی كرد پركنم، جميعاً»

(رب قول به حقانيت اين تعهدات، و پر کردن جهنم از وی و تابعين جن و انس می دهد.)

:۸۶ « بگو من از شما اجری نخواسته ام عليه آن و تكليفی نيز بر من نيست»

:۸۷ « كه آن جز ذكری برای مردم عالم نباشد»

:۸۸ « و بهرحال خبرش معلومتان می شود، پس از زمانی!»

(۸۶ -۸۸، اتمام حجت است! در
این سه آیهٔ آخر، به علامت آیات مربوط به رسولان … كه برای موعظهٔ کلام ﷲ نه پولی مطالبه می کنند و نه مسئول دیگرانند بجز رساندن پیغام … که این اخبار تذكری برای تمام مردم عالم است … و بهرحال پس از چندی همه چیز معلومشان می گردد.)

(س ۱۷: ۶۱-۶۵)،
اطلاعات بيشتری در طرز كار شيطان و سيستم فريب دادنش به بشر داده شده؛ بخصوص تأكيدی است برای استدلال بالا دربارهٔ « روز قيامت».

:۶۱ « و آنگاه كه به ملائك گفتيم به آدم سجده كنيد، پس سجده كردند بجز ابليس، گفت سجده كنم برای كسی كه از گِل آفريدی … ؟!

(تیتر و موضوع!)

:۶۲ « گفت، ديده ای اين را كه بر من كرامتش دادی … اگر (مجازات)
مرا تا روز قيامت به تآخير بیاندازی، فرزندانش را، بجز قليلی، دهنه
مهار خواهم زد.»

(دقت بفرمائيد، ابليس در ضمنيكه با طعنه حيوان بودن انسان را تأکیدکرده … تأخير مجازات خود را تا روز قيامت درخواست كرده، و نه مهلت انتقام جوئی را … )

:۶۳ « گفت برو! از ايشان نيز هر كه تو را تبعيت كرد پس همانا جهنم پاداش شماست، پاداشی پروفور … »

(ﷲ از فراوانی جزاء جهنم خبر می دهد؛)

:۶۴
« و برمان به صـــوت خود از ايشان هر كه را تـــوانستی، با سواره و پياده ات برايشان بتاز و در اموال و اولاد شريك شان شو و وعده شان ده، و وعده شيطان به
آنها بجز فريب نيست»

(و اينكه شيطان به « صوت» خود تحريك می كند؛ در مال و اولاد نامشروع ـ با انسان شريك می شود و وعده ها می دهد كه بجز فريب نيست؛)

:۶۵ « همانا بندگان من، تو را بر ايشان تسلطی نيست، و به رب تو توكّل كافی است».

(ليكن روی بندهٔ ﷲ مطيع و پیرو ﷲ ـ تسلطی ندارد، كافی است كه به ﷲ توكّل كند.)

الحمدلله رب العالمین

رجوع فرمائید به: الفرقان (۱۹)

فرقانِ: دين، دين ﷲ و يوم يا روز دين؛

فرق: “روز دین”، “روز قیامت”، “روزی که مبعوث میشوند”

الفرقان (۱۹):       (الرحمن)/فرقان  دين، دين ﷲ و يوم يا روز دين؛

Leave a Reply