الفرقان (۱۹): (الرحمن)/فرقان دين، دين ﷲ و يوم يا روز دين؛

الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از) القرآن -۱۹-

بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم

الرحمن/

فرقانِ: دين، دين ﷲ و يوم يا روز دين

تا بحال مفسرين القرآن، «روز دین» را « روز قيامت» دانسته اند، در حاليكه به سه دليل امكان ندارد:

۱) زيرا كلمه « روز قيـامت» خود در القرآن عنوان شده و چنانكه قبلاً با اثبات علمی استدلال گشته، هرگز دو كلام متفاوت در القرآن كاملاً به يك معنا وجود ندارد؛

۲) و اگر منظور « روز قيامت» بود، چرا يكباره « روز قيامت» گفته نشود؟!!

۳) ثالثاً ابليس چرا تا روز قيامت مهلت بخواهد، و حال آنکه از پايان دنيا كه همه میمیرند، تا روز قيامت كه برای قضاوت دوباره زنده شده، قیام می کنند، همه مرده اند(شايد ميلياردها سال، تا همچون بار اول زمينی جديد درست شود) … پس در اين فاصله ديگر چه احتياجی به مهلت انتقام دارد..؟ دیگر اینکه تذکر اين “روز” های متفاوت چه لزومی داشت اگر از اول مهلت را تا آخر دنيا می گرفت؟!

«روز الدين» = (با الف (لام اختصاصی كه منظور دين ﷲ باشد)؛

به معنای روز شدن، يا روشن شدن دين ﷲ است!

روز و ايامیست كه برای مردم دنيا معلوم می گردد كه “دين”، تنها مختص به ﷲ، خالق عالمیانست!

و « دين» = به معنای قانون كلی خلقت، حكم و فرمان اساسی خالق میباشد.

پس روز شدن دين، بروز كردن حقایق خلقت است! حقیقت ساختمان و طرز کار دنیای درون و بیرون بشر، عوالم معنویات، دلیل و نتیجهٔ مدت زمان زندگی … و لذا دلیل آلودگی یا امراض و اغتشاشات امروزی دنيا، که کٌلاً در نتیجهٔ سـرپيچی از قوانین یا دین خالق بوده، بر ملا و آشکار میگردد.

لذا چون اين امر تنها به بشر مــربوط می گردد، بدین جهت استکه در س ۱۵ و ۳۸(که در بارهٔ انتقام جوئی ابلیس از بشر و رسولان است) بدان اشاره شده، و در س ۷، که مربوط به (انتقام جوئی از) ملائک است، تذکر داده نشده.

«روز آن وقت معلوم»=

وقت رسيدن به زمان و ایام « علم» است كه بوسیلهٔ علم و دانش همه چيز بروز كرده، معلوم می گردد.

چنانكه تا به حال متوجه شده باشید، امروزه که ایامی است که به اوج علم رسیده ایم؛

مرتب علم زمان از آيات دين ﷲ (در القرآن) بروز می دهد و بدينوسيله حقانيتش را ثابت می نماید؛

خاصيت قوانين ﷲ به جهت سلامتی و بهزيستی به وسيله علم كشف می گردد و به مردم دنيا از طريق اخبار، معرفی می شود بدون اينكه بدانند كه در واقع دين ﷲ را معرفی می دارند و كشفيات امروزهٔ آنها دستورات ۱۴۰۰ سال پيش القرآن است … !

و من جمله معلوم شدن سال آخر دنیا است که در سالهای ۱۹۷۴، بوسیله دکتر رشاد خلیفه در القرآن کشف شد و در الفرقان در باره اش تذکر داده شده.

اين مفهوم واقعی « روز دين» و « روز وقت معلوم» است، كه هر دو در جهت يك هدف، يكديگر را تائيد می كنند تا دين ﷲ برای مردم روشن و معلوم گردد.

«روزی كه مبعوث می شوند»=

با وجودی كه بعثت نيز به مانند قيامت به معنای، “برانگيخته شدن و قيام و يا بپا داشتن امری از جانب ﷲ است”، ليكن كلمه بعثت در القرآن برای موارد مختلفی است، مثلاً:

  • مبعوث شدن به حيات عدهٔ بخصوصی پس از مرگ، که در همين دنيا اتفاق افتاده:

(س ۲: ۵۵-۵۶)

) « و آنگاه كه گفتيد، ای موسی ما تو را باور نداريم تا وقتی كه ﷲ را واضح نبينيم!

پس صاعقه شما را درگرفت در حاليكه ناظر بوديد؛»

) « سپس شما را پس از مرگتان مبعوث كرديم شايد كه شكر گذاريد.»

  • عده ای که در همین زمان در دنیا، قبل از « روز قيامت» مبعوث میشوند؛

(س ۲۱: ۹۵-۹۶)

« حرام است بر قريه ای كه هلاك كرديم در واقع ديگر برنمی گردند،»

« تا زمانی كه يأجوج و مأجوج گشوده شده، از هر برآمدگی (اوجی) برون شتابند (مانند چینی و ژاپونی ها که در پيشرفت اقتصادی و غيره … در دنیا برون شتافتند … )»

  • “مبعوث شدن به رسالت”؛
  • “مبعوث شدن جن برای قضاوت” (زیرا جن به مانند انسان نمیمیرد که سپس زنده شود و قیام کند)؛
  • “مبعوث شدن عذاب”؛
  • “مبعوث شدن افراد شقی”؛
  • “مبعوث شدن شاهد.”

>توجه: لذا اگر تأكيد بخصوصی دربارهٔ كلمه مبعوث شدن نشود، پس امكان دارد مفهومش هر يك از اين كلمات نامبرده باشد.

ليكــن چه فرقــی است بين:

« روزی كه مبعـوث می شوند» و «روز البعث» و « روز قيامت»؟

  • «روز قيامت»، زمان قيام كلی مخلوقات است پس از مرگ همگانی و انهدام منظومه شمسی، و از جن و انس ديگر كسی نيست كه مبعوث به حيات نشود (با در نظر داشتن به اينكه مبعوث شدن جن با مبعوث شدن انسان به حيات يكی نيست، زيرا جن فاقد جسم است و مرگ ندارد ليكن برای قضاوت حاضر و مبعوث می گردد:

س ۷۲: ۷ « و همانا ايشان(جن) گمان كردند، چنانكه شما گمان كرديد كه هرگز ﷲ احدی را مبعوث نمی دارد.»)

  • «روزی كه مبعوث می شوند»، پس بنا به آنچه در بالا گفته شد، امكان دارد برای قضاوت، حيات، يا رسالت باشد: در س ۷: ۱۴، مربوط به مبعوث شدن جن (ملائک گناهکار) برای قضاوت است، كه چون مرگ ندارند تا روز مبعوث شدنشان برای شيطان فرصت اغوا باقی است؛

س۷: ۱۴ « گفت، رب من، ‍لذا مرا مهلت ده تا روزی که مبعوث میشوند»

  • در س ۲۱: ۹۵-۹۶(که در بالا بیامد)، مربوط به مبعوث شدن گروهی است درآخرزمان درهمين دنيا.

در س ۱۵: ۳۶، مربوط به مبعوث شدن سه رسولان ﷲ (زمان، علم و كتاب) با هم است ، كه همزمان با « روز دين» و « روز وقت معلوم» باشد.

  • «روز البعث» (س۳۰: ۵۶) ، زمان و ایامی است كه کل مبعوث شدنی ها در آن جمع است كه روز قيـامت نيز شامل آن می گردد.

« و گفتند آنان كه علم و ايمان داده شدند: مسلماً شما درنگ كرديد، بنا به كتاب ﷲ، تا روز بعث، پس اين است روز بعث و ليكن شما نمی دانستيد.»

چنانکه گفته شد، دين، به معنای روش و آئين، مقررات اساسی و قانون كلی دنيائی است.

ﷲ، قوای خالق اين دنيا و رب مردم عالم، تمام اساس ساختمانی دنيا و سرنشينانش را به يك سيستم و طبق يك دين و قانون كلی خلق نموده است (س۳۵: ۴۳). لذا از ساختمان يك « اتم» گرفته كه شامل يك هسته مركزی بوده (پروتون (نوترون)، که ذّرات الكترونها به دور آن هسته در گردشند؛ تا ساختمان عالم درون انسان (هسته مركزی: قلب و گردش خون به دور آن)، و گردش زمين به دور محور خويش، و منظومه شمسی و گردش كُرات به دور خورشيد، همه به يك سيستم، يك قانون كلی خلقت، و تحت يك دين بكارند.

همچنين دنيای درون انسان، درست با تمام جزئيات يك ماكت دنيای بيرونی است؛ از نهرها و جويبارها گرفته كه همان رگهای بدن باشند؛ تا دريا و درخت و سبزه و گياه، دشتهای كوير و كوهها كه مشابهشان در بدن هست؛ چهار نوع آب … شور، شيرين، تلخ و غليظ، آب دريا، چشمه، باطلاق و باران كه مطابق با آب بزاق دهان، آب گوش، اشك چشم و آب دماغ باشد؛ و حيوانات موجود در دنيای بيرون كه سير تكامل انسان از آنها بوده، پس ژِن آنها در بدن انسان است … بعلاوه امروزه بنا به كشفيات علمی متوجه شده اند كه كيسه آبی كه از زن قبل از وضع حمل خارج می شود درست تركيبات آب دريا را دارد.

پس چنانكه قبلاً نيز گفته شد، سه دنيا و عالم زيست انسان عبارتند از: دنیای سلول، دنیای عالم درون بدن و دنيای بيرونی، همه به يك تركيب و يك طرح و طبق يا قانون كلی و دين تاسيس گشته، هر سه به يك نحوه بكارند.

نتيجتاً هر سه عالم انسان به هم وصل و مربوطند؛ از بی نهايت كوچك تا بينهايت بزرگ، هر يك درون ديگری، همه يكی و در يك يا «واحد» قرار دارند.

{تذكر: عدد ابجدی واحد = ۱۹ (کلید کٌد القرآن)، نمايندهٔ يك خالق و مؤسس واحد، يك دين واحد، دين ﷲ می باشد:

س ۶۷: ۳: «آنکه آفريد هفت آسمانها را به طبقات پی در پی، تفاوتی در خلقت الرحمن نمی بينی؛ پس بگردان ديده را آيا خللی بينی؟» }

اين دقيقاً دليل بر اين آيهٔ (س۵: ۳۲) القرآن است: « كشتن يك تن مانند كشتن جميع است»

« از اين جهت بر بنی اسرائيل نوشتيم كه همانا كسی كه كسی را بكشد، بدون اينكه در تقاص قتل يا فساد در زمين بوده باشد، مانند آن است كه جميع مردم را كشته؛ و آنكه زندگی ای را نجات دهد مانند آن است كه زنده ساخته جميع مردم را؛ و البته بر آنها رسولان ما با دلايل روشن آمدند سپس كثيری از ايشان بعد از آن در زمين همی اسراف كنندگانند.»

پس نتايج کشفیات علم در بارهٔ سيستم و روش كاری دنيا، معلوم داشته كه تا چه حد اساس عالم هستی بر قانون منظم و مقررات دقيق و حساب شده ای بنا شده كه كمترين افسار گسيختگی و تجاوز از حد هر يك از اعضاء آن، مسئول دگرگونی تدريجی تمام اعضاء آن می گردد:

س۵۵:۷ « و آسمان را ترفيع داد و ميزان (بارِش برايش) وضع نمود،»

۵۵:۸ « كه تجاوز نكنيد در ميزان؛»

همچنين به واسطه علم زمان است كه امروزه بتوانيم تا حدی به قدرت بينهايت عظيم خالق و مؤسس اين نظام پی بريم تا به آسانی درك كنيم كه قانون کلی يا دين حقيقی، تنها و فقط دين خالق و مؤسس اين نظام می تواند باشد و بس! پس تنها دين حقيقی، دين ﷲ است و بس:

س ۳: ۸۳ « پس آيا غير دين ﷲ را می جويند و حال آنكه آنچه در آسمانها و زمين هست، خواه ناخواه تسليم بر او، سويش رجوع داده می شوند؟!»

اين امر واضحی است كه احدی غير ﷲ حتی مگسی خلق نكرده تا بتواند برايش دين و قانونی معين كند:

۲۲: ۷۳ « ای مردم، مثلی زده شد پس بشنويد آن را! همانا كسانی را كه از غير ﷲ می خوانيد، حتی مگسی خلق نكرده اند، ولو هم كه برایش همگی جمع گردند؛ و اگر مگس چيزی از آنها بربايد، قدرت بازستاندنش را از آن ندارند؛ ضعيف باشند طالب و مطلوب (هر دو)

پس از غير « دين ﷲ» امكان ندارد … زيرا خالق و مؤسس نظام خلقت هرگز يكی بيش نبوده و نيست تا به روش ساختمان خلقت آگاه باشد و دين برايش وضع كند.

پس فرا رسیدن « روز» دين، به « شب» و جهالت در دين خاتمه می دهد.

در واقع مسلماً دربارهٔ دين، قرنهاست كه مردم جهان در «شب»، و تاريكی جهل بسر می برند تا جائی كه بندگان و رسولان ﷲ را مالك دين بنامند و دین را به نام ایشان، موسوی، عيسوی و محمدی بخوانند؛ و يا اينكه ايشان را در آن سهيم بدانند و قدرت الهی به پیغمبران بدهند … !

بعضی ها از بشر خدا ساخته اند … بعض دگر قدرت مافوق بشری به آنها می دهند و پس از قرنها هنوز آنها را به اسم صدا می زنند و با عجز و لابه از آنها درخواست می كنند، شفاعتشان را می طلبند، كه گوئی آنها هنوز زنده و حضور دارند و صدايشان را می شنوند و يا از خود اراده ای دارند كه به دردهايشان رسيدگی كنند … :

س ۳۵:۲۲ « هرگز يكسان نيستند زندگان و مردگان، همانا ﷲ است كه می شنواند هر كه را بخواهد ولی تو نيستی شنواننده آنان كه در قبورند!»

پس اگـر با وجود چنين آيهٔ واضحی در قرآن مجيد، امروزه پس از قرنها يك ميليارد « مسلمان»

پيغمبر و امامان را صدا می زنند، فقط بدين جهت است كه روش دين ﷲ در دنیا خالص پیروی نمیشود، و از غير دین خالق دستورات دینی اجری میگردد.

عُلمای اسلامی چگونه چنين آياتی را از القرآن نديده گرفته اند که ديگران را از اشتباه وادارند؟

پس ملاحظه می فرمائيد كه جماعت دنيا تا چه حد در ظلمت و سياهی « شب دين» قرار داشته، كه با وجود در دست داشتن القرآن، مسلمانان نیز چنين آياتی را « نبينند» …

و امـا « روز دين» كه با تابش « خـورشيد» علم شروع گشته، اين نكات مبهم را برای مردم روشن و بروز می دهد (س ۶۱: ۹) و حقيقت دين را برای مردم ظاهر و نمايان می سازد.

« اوست كه فرستاد رسولش را به هدايت و دين حق كه آن را بر كل دين ظاهر گرداند ولو هم كه مشركون (مشركان امروزی) خوش نداشته باشند.»

پس به وسيله « علم» روشن شده كه تنها منبع انرژی لايتناهی و يا زندهٔ ابدی فقط خالق است، كه قوايش تمام ذّرات وجــود را احاطــه كرده است! پس اگر تنها او را به اخــلاص، بدون شــرك و خــواندن نام ديگری غير او، بخوانيم (س ۴۰: ۶۵)، ذّرات وجود به طرز صحيح دين يا روشی كه تنظيم شده اند، در جهت خویش روانند؛ زيرا كه خلقت، زندگی و ســلامت انسان و جن براساس عبــادت ﷲ، كه همــان پيروی دين يا روش او باشد، تنظيم و پايه گذاری شده است (س ۵۱: ۵۶):

۴۰: ۶۵ « اوست زنده، الهی غير وی نباشد، پس او را بخوانيد در حاليكه دين را برايش خالص دارندگان باشيد، سپاس فقط مختص بﷲ رب مردمان عالم است.»

۵۱: ۵۶ « و نيافريديم جن و انس را مگر بر (سيستم و روش) عبادت من.»

>پس هر آنچه و يا هر آنكه را كه با ﷲ يا غير ﷲ بخوانيد، عوامل خارجی و

>« پارازيت» است كه اختلال در نظم و آرامش محيط دنیای درون و برون ایجاد میکند؛ و چون ﷲ تنها مؤسس دين است لذا طرزكار هرچيز براساس نام وی تنها بنا شده است.

« روز دين»، شروع ايامی است كه دربارهٔ ذّره تا بينهايت بزرگ (ﷲ)، معلوم و به علم روشن می گردد؛

« روز دين» زمانی است كه نتايج كرده های انسان در عالم درون و دنيای برونش بروز كرده، عيان می شوند؛

«وقتی است كه « علم» بشر را بجائی می رساند كه بداند نتيجه بی ايمانی و افسارگسيختگی در پرهيزكاری و تقوا، تكذيب كردن و انحراف از دستورات دين ﷲ (۸۲: ۵-۹) ، تبعيت از مذاهب باطل، شريك كردن کتابهای دینی به کتاب دين ﷲ (القرآن) و كم و كثركردن از آن، فراموش كردن خالق از فرط پرداختن به نمايندگان و رسولانش، باعث نااميدی، بی پناهی و ترس و اضطراب می گردد كه دليل ضعف سيستم دفاعی بدن در برابر تمام امراض كنونی دنيا بوده است.»

۸۲: ۵ « هر شخصی علم خواهد داشت بدانچه مقدم و مؤخر داشته (پيش فرستاده و عقب انداخته)؛

:۶ « ای انسان چه چيز تو را به رب كريمت (پر سخاوتت) غرّه كرد؟!

:۷ « آنكه تو را خلق كرد، پس سوايت كرده، تعادلت داد؛

:۸ « در هر صورتی كه خواست تركيبت داد؛

:۹ « چنين نيست بلكه تكذيب می كنيد دين را!»

و باز همين مشخصات است كه درون انسان را « آتش زا» می گرداند كه مفهوم كلمه « جحيم »، در قرآن مجيد باشد؛ و نتيجتاً به انواع سوزش های غم و ناخوشی وصل می گرداند (س ۸۲: ۱۴-۱۵)، که ديگر مال، فرزند، قدرت، و يا علم با تمام پيشرفتهايش علاجی برايش نتوانند … آنگاه برای انسان روشن می گردد كه حق مالكيت و قدرت تام فقط در دست خالق است و هيچ امری از دست كسی برای كسی برنمی آيد و رجوع كارها تنها به وی مو‌ثر بوده است (۸۲: ۱۶-۱۹):

۸۲: ۱۴ « و به راستی فُجار (بدكاران (منحرف شوندگان) در آتش زائی باشند،

: ۱۵ « وصل می گردند بدان روز دين

: ۱۶ « و از آن غيبت نتوانند،

:۱۷ « و درك نكنی تو كه چيست روز دين –

:۱۸ « سپس هم درك نكنی تو كه چيست روز دين؛

:۹ ۱ « روزی كه كسی قدرت چيزی برای كسی ندارد و در آن روز امر (تنها) با ﷲ است.»

و اما ما اشخاص امروزی كه « روز دين» را زندگی می كنيم ، ديگر بحمدﷲ می توانيم مفهوم آن را درك كنيم. لذا اهميت اساسی دارد كه خوانندگان گرامی ديگر خوب به اين توضيحات دقت كرده باشند كه مفهوم « روز دين» را درك كرده باشند و برخلاف آنچه تا به حال پنداشته می شد، « روز دين» را

« روز قيامت» ندانند، بلكه همين ايام علم و دانش است كه نور آن بتدريج دين و همه چيز را برای بشر روشن می دارد؛ فضل و مرحمت بینهایتی است از جانب خالق، فرصت و مهلتی است تا قیامت جهت کسانی که از نادانی ‍رویگردانده بوده اند که بعلم روشن گشته، ایمان آورند.

الحمدلله رب العالمین

الفرقان (۲۰):     (الرحمن) نتیجه گیری از آیاتی در بارهٔ ابلیس

Leave a Reply