ﷲ، چهار ستون قّوای اساسی خالق ذرّات هستی،
و فٌرم و فطرت دهندهٔ دنيای مادیات، و کلّ عوالم
در قرآن مجيد، آخرين كتاب آسمانی، که امروزه به علم رياضی الوهيت و تآليف مافوق بشری آن ثابت گشته، جای هيچشك و شبهه باقی نمی گذارد كه « ﷲ»، يكتا خالق هر “چیز” است (س۶: ۱۰۲)
و فطرت دهنده و سـازندهٔ آسمانها، زمین و غیره … میباشد (س ۶:۱۴):
۶: ۱۰۲« چنين است برای شما ﷲ، ربتان، الهی بجز اونيست،خالق هر چيزاستپس تنها او را عبادت كنيد، كه او بر هر چيز وكيل است (قدرتی كه مدافع و حافظ حقوق هر چيز،
هر ذرّ ه که بدان سپرده شده، باشد).»
س ۶:۱۴« بگو، آیا بغیر ﷲ ولّی (و حافظی) اتخاذ کنم و حال آنکهاوست سازندهٔ آسمانها و زمین،و اوست که طعام میدهد و طعام نمیگیرد؟ بگو، بمن امر شده که اولّی باشم از آنانکه (سر) تسلیم (فرود) آورند، و جزو مشرکین نباشم.»
فرقانِ: كلمهٔ « خالق» و « فاطر»
تا بحال در ترجمه هائی كه از القــــرآن شده، اين دو كلمهٔ « خالــق» و « فاطـــر» را به يك معنی دانسته، هر دو را « آفريننده» ترجمه كرده اند و حال آنكه هرگز دو كلمهٔ متفاوت که کاملاً به يك معنی باشند،در قرآن مجید موجود نيست؛ دليلش را نيز، چنانكه در این علامت () مشاهده میفرمائید، علم زمان ثابت نموده است و امروزه بحمدﷲ، فرق اين دو كلمه را برای ما روشن ساخته.
: اصل انحصار « پولی» PAULI، فيزيك دان سويسی، جايزه نوبل 1945 كه فرضيه وجود ذرّات « نوترينو» را انتشار داد:
« در اساس و هستی، دو شيئ هم مثل نمی توانند يك فضا را اشغال كنند.» –
مهمترين كشف علم زمان از نتايج تجربيات دو قرنه (۱۹ و ۲۰) ميلادی،
که هویت “خالق” ذرّات هستی را معلوم داشته:
كشف چهارقوهٔ اساسی است که یک قدرت بينهايت شدید و عظيمی را تشکیل میدهند؛
) این قوا « خالق» دنيای ما و کٌل موجودات است؛
) اول همه چیز را ازذرّات بينهايت كوچك خلق كرده، سپس آنها را فرم و شكل (يا فطرت) داده است؛
اين چهار قوّه، قوای اساسی و منشاء هر قوهٔ ديگر موجود می باشند.
این چهار قُوّه عبارتند از: قوّهٔ جاذبه؛
قوهٔ هسته ای قوّی،
قوهٔ هسته ای ضعيف؛ } (هر دو از یک ریشه)
و قوهٔ الكتروماگنتيك.
اولين قوّه ای كه كشف شده، قوهٔ جاذبه بوده است! اين قوه از سه قوهٔ ديگر مجزا است.
ليكن سه قوهٔ ديگرکه دوتايشان از يك ريشه باشند،بهم مربوط، و يكی سر از ديگری برآورده اند، و با فعل و انفعال قوی و ضعيف بهم پیوسته اند (توضيحات بيشتر در ص « كشفيات علمی»)!
پس نتیجتاً علامتهای فیزیکی این چهار ستون قوای اساسی “خالق”:
) قوهٔ جاذبه از سه قوهٔ دیگر مجزا؛
) و سه قوهٔ ديگر، دو تا از يك ريشه، و هر سه بهم وصل باشند.
و حال توضیح علم از صفات قوای خالق بر مولکولهای مخلوق:
(شمارهٔ آیاتی که در جلوی هر یک ذکر شده، جهت مطابقت دقیقتربا آیات قرآنی مذکور در زیراست)
ذرّات هستی را بوجود آورده، بر آنها احاطه كلی دارد؛ (س۴: ۱۲۶)
بهر ذرّه ای عالِم است ؛ (س ۲: ۲۳۱)
و در اين قوا ذره ای نه گم می شود و نه محو می گردد؛ (س ۳۴: ۲۱)
تمام ذرّات را به مقدار معين خلق نموده، سپس فرم و شكل داده؛ (س ۴: ۸۶)
حق و حقوق هر ذرّه در این قوا محفوظ است؛ (س۶: ۱۰۲)
و این قوا منشاء هر قوهٔ موجود دیگری است. (س۲: ۱۶۵)
دربارهٔ ذرّه نيزچندی پيش علم، ذرّهرا شكافت واز اتــــــمكوچكتر را كشف كرد، که همان
« الكترون، پروتون، نوترون و كوارك» باشند.
اين بود شمه ای از تعريف علم زمان از اين چهار ستون قوای اساسی خالق و سازندهٔ ذرّات هستی.
حال به كلمات قرآن مجيد رجوع كنيم و تعريف “ﷲ”،يكتا خالق ذرّات هستی و فاطرآسمانها و زمین را با مشخصات “علم زمان” بسنجيم!
نتیجتاً مشاهده میگرددكه تمام مشخصات، در نهايت جزئيات مطابقت دارند و ريشهٔ دانش (علم و الكتاب) يكی بيش نيست؛ و هر دو در این عصر مآمورند که تحت هدایت زمان، مردم دنیا را بر یگانگی و ربّانیت یک خالق متعال، استدلال کنند!
تعريف« ﷲ»در القرآن:
« ﷲ»، خالق كُل شیئ (خالق هر چيز، هر ذره) ، و «فاطر» آسمانها و زمين و … معرفی شده است!
(س ۵۹: ۲۴)
« اوست ﷲ، تنها خالق، تنها پدپد آورنده، تنها تصويردهنده، اسمهای محسنات خاص او بوده، هر چه در آسمانها و زمين است تسبيح او گويد، و او يكتا عزتمند يكتا حكيم است.»
«ﷲ»، هر شیئ، هر ذرّه و از ذرّه كوچكتر را خلق كرده،
(س ۱۰: ۶۱)
« … از ورن اتمی گرفته تا كوچكتراز (اتم) و يا بزرگتر، از (كنترل) رب تو پنهان نيست … »
سپس ذرات را به شكل آسمانها و زمين و آنچه در بردارند، فُرم و فطرت داده است
(س ۴۲:۱۱)
«فاطر آسمانها و زمین؛زوجتان را از خودتان برایتان قرار داد، همچنین ازانعام زوجها؛ اینچنین شما را ازدیاد میکند. هیچ چیزی بمانند او نیست؛ و او یکتا شنوای بصیر است.»
(۱۷: ۵۱) « يا هر خلقتی كه به ذهنتان بزرگ آيد، پس خواهند گفت: كيست كه ما را برگرداند؟! بگو: همان كه اول بار شما را فطرتداد!
پس سرهايشان را سويت می جنبانند و می گويند اين چه وقت است ؟!»
لذا، ﷲخالق كٌل ذرّات، و فاطر اشكال يا ساختمان آنها به فرم آسمانها، زمين و غيره … است.
{نكاتی که ثابت میدارند که “خالق” و “فاطر” در قرآن مجید به یک معنا نمیباشند از قرار ذیلند:
) كلمهٔ خالق، « الخالق» (با« ال» اختصاصی) ذكر شده، كه يعنی « تنها خالق»؛
زيرا خلق کننده ای غیر قوای ﷲ نمیباشد؛
و حال آنکه كلمهٔ « فاطر» (فطرت و شخصيت دهنده، سازنده يا فرم و شكل دهنده) فاقد « ال» اختصاصی است
زيرا تخصص ساختن و فرم دادن به ذرات و اشياء، امكانش در اين دنيا داده شده، چنانكه امروزه تركيبات مولكولی را عوض بدل می كنند، و لذا بشر نيز می تواند فطرت دهنده باشد.
) ديگر اينكه، كلمهٔ «خالق» با«کٌل شیئ» (یا هر ذره) آمده است؛
لیکن كلمهٔ « فاطر» را هرگز با كُل شیئ نمی يابيد، بلکه با «آسمانها» و «زمین» و غیره..، یا ذراتی که فرم و فطرت یافته اند مییابید!
اين خود دليل بر اين است كه اين دو كلمه درست به يك معنی نبوده، با هم فرق دارند. ليكن تا علم زمان معلوم نمیکرده که ذرّات اول خلق شده سپس به اشکال مختلف شکل و فٌرم گرفته اند، دلیل فرق این دو کلمه در قرآن مجید معلوم نبوده است. }
علم زمان، چهارستون قوای اساسی خالق را بی نهايت شديد و منشاء هر قوّهٔ ديگری معرفی می دارد؛همچنین القرآن «ﷲ» را شدید القوا ومنشاء هر قوّهٔ دیگری متذکر شده:
(س۵۳:۵) «”شديد القوا”، او را تعليم داد.»
(س۲: ۱۶۵) « بعضی از مردم هستند كه همتایانی غير ﷲ برمی گزينند، و دوستشان دارند به مانند دوست داشتن ﷲ! و آنانكه ايمان آوردند محبتشان برای ﷲ شديدتر است؛ ولو هم آنانكه ظلم كردند به هنگام عذاب می بينند كهقوه جميعاً از ﷲ استو حقيقتاً عذاب ﷲ شديد باشد … !»
« ﷲ »بر هر شیئ (ذره و كوچكتر) عليم است (س ۲: ۲۳۱)
« … آيات ﷲ را شوخی نگيريد، و نعمت ﷲ را بر خود يادآور شويد كه آنچه برايتان از الكتاب و حكمت نازل كرده بدان شما را پند می دهد، از ﷲ بترسيد و بدانيد كه
ﷲ به هر شيء عالم است.»
«ﷲ»روی هر شيء (اتم و كوارك) قدرتمند است (س ۶۵: ۱۲)
« ﷲ باشد كه هفت آسمانها را خلق كرده و به مثل آنها نيز از زمين، فرمان وی بين آنها نازل می شود تا شما بدانيد كه محققًا ﷲ روی هر شيء قدرتمند، و آنكه علم ﷲ حقيقتاً بر هر شيء احاطه دارد»
«ﷲ»بر هر (كوارك) شاهد است: (س ۸۵: ۹)
« آنكه وی را پادشاهی آسمانها و زمين است، وﷲ شاهد بر هر شيء باشد.»
«ﷲ»بر هر (كوارك) حافظ است: (س ۳۴: ۲۱)
« و (شيطان) را بر آنها تسلطی نيست جز اينكه ما معلوم داريم آنکه را كه به آخرت ايمان می آورد از آنكه دربارهٔ آن در شك است، و رب تو بر هر شيء محافظ است.»
«ﷲ» به مقدار هر (اتم و كوارك) واقف است: (س ۱۳: ۸)
« ﷲ به بار حمل هر مؤنثی عالم است، آنچه ارحام سقط، و آنچه ازدياد كنند،
و هر شيء نزد او به مقدار است.»
«ﷲ»حساب هر (كوارك) را دارد: (س۴: ۸۶)
« و هر گاه شما را تحيتّی (درودی) دادند، شما نيز تحيتی از آن نيكوتر و يا همان را برگردانيد، محققاً،ﷲ حسابگر بر هر شيء است.»
«ﷲ» بر هر شيء … محيط است: (س۴: ۱۲۶)
« و ﷲ را باشد هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است،
و ﷲ محيط بر هر شيء می باشد.»
«ﷲ»را هیچ چیزی (حتی يك كوارك هم) مخفی نیست: (س ۳: ۵)
« حقيقتا بر ﷲ شيئی مخفی نمی ماندچه در زمين، چه در آسمان.»
«ﷲ»بر هر (ذره و كوارك) وكيل است (س ۶:۱۰۲)
« چنين است برای شما ﷲ، ربتان، الهی بجز اونيست، خالق هر چيزاست پس تنها او را عبادت كنيد، كه او بر هر چيز وكيل است (قدرت مدافع و حافظ حقوق هر چيز، هر ذرّ ه که بدان سپرده شده).»
و «ﷲ»، چهار ستون قوای نامرئی خلقت: (س۱۳:۲)
« ﷲ است كه آسمانها را برافراشتهبدون ستونی كه شما ببينيد؛ سپس بر عرش مستوی گشت، و خورشيد و ماه را مسخر كرده كه هر يك تا مدت معينی در جريانند، امر (دنيوی) را تدبير می كند؛ آيات را تفصيل می دهد شايد شما به ملاقات ربتان يقين بياوريد.»
پس اگر امروز که علم ذي القرنين (یا اكتشافات علمی دو قرن اخير) معلوم كرده:
قدرت واحدی که شامل چهار قوّهٔ اساسی است، خالق تمام ذرّات هستی است؛
ذرّات را اول خلق کرده،سپس فٌرم و شکل داده؛
تنها قدرتی است كه توان آگاهی، حفاظت و دفاع بر حق و حقوق هر شيء و ذرّه را دارد؛
و به مقدار ذرّات موجودی که در آن سپرده شده، آگاه و محیط است؛
لذا برای هیچ دانشمند و اهل علــمی کمترین شکی با قی نمیگذاردكه « تفاصيل آيات»بالا، كه خصوصيات قدرتﷲرا روی « هر شيء» بيان می دارند، در نهايت جزئيات، مطابق با اکتشافات علمی زمان دربارهٔ خصوصيات چهار قوای اساسی، و وسعت علم و حيطهٔ اين قدرت روی ذرّات يا مولكولهای موجود و هستی است!
بعلاوه تذكراتی ماننـــــد: « … آيات را تفصيلمی دهيم برای قومی كهاهل علــمباشند»، و يا:
س ۱۷: ۱۲:« شب و روز را دو نشانه قرار داديم، پس نشان شب را محو نموده، و نشان روز را نمايان قرار داديم تا فضلی از رب خويش بجوئيد، و عدد سالها و حساب را بدانيد، و هر چيزی راما مفصلاً تفصيل داده ايم.»؛
كاملاً واضح است كه اين « تفاصيل آیات»،بیشتربه منظور امروز ما بوده که علم به حد رشد رسد و با آوردن تصدیق آنها، برای مردم این زمان روشن و معلوم گردد كه کتابی کهاز ۱۴ قرن پیش در دست داریم، آيات و كلام همین خالق، و رب مردم عالم است، ويقين آوريم.
وهمچنین از طریق علم با خالق خويش آشنائی بهتری حاصل كرده، تا حدودی بتوانيم شدت و عظمت قوای لايتناهی وی، و وسعت علم و ارادهٔ او را در ذهن بگنجانيم.
(س ۵:۱۰۲): «خير، اگر علم يقين بدانید!»
و حال معجزهٔ اسم و کلمهٔ «ﷲ» را بدانید!!
این از بالا ترین معجزات و رحمت رب متعال جهت هدایت و نجات مردم این زمان است که امروزه از طریق علم خودرا میشناساند، تا شاید ایمان بیاورند!
عـــــلاوه بر تمام “تفاصیل آیات” … ، رب عالميان نشانهٔ شگفت آورتری از خويش برای اهل علم ومردمم دنيا میاورد که دیگر بهیچوجه جای شک و تردید باقی نماند … .
چنانکه دانشمندان و اهل علم بخوبی واقفند، علم زمان چهار علامت “سمبولیک” برای این چهار قوای خلقت تآئین کرده، که امروزه در تمام کتابهای فیزیک معرف آنها است.
پس، رب متعال اسم خود را با چهار علامتهای فيزيكی “سمبوليك” علم زمان، به مردم ارائه میدهد!
البته زبان سمبوليك و زبان علم، به دليل اينكه تنها زبان مشترك بين تمام مردم و دانشمندان عالم است. چنانكه تصديق و مدرك كتاب خود را از طريق رياضيات، به دنیا ارائه داد (كُد رياضي القرآن كه قبلاً درباره اش گفته شد) ؛ پس حال نيز از طريق « فيزيك»، حروف اسم خود را در القرآن بيان می دارد:
علامات سمبولیکی كه علم زمان برای اين چهارقوا و فعل و انفعال آنهاتآئین کرده عبارتند از:
(|) = اولین علامت، علامت قوهٔ جاذبه است که خط راستی از بالا به پائين کشیده میشود، به نشانهٔ كشش جاذبه زمين (مانند « الف»)
(w)) (w) = دو علامتهای فعل و انفعال « قوی » و « ضعيف» که به شكل « موج» نشان داده می شوند، يكی بزرگتر و يكی كوچكتر.
(C) = سمبل مطلق الكترومگنتيسم كه علامت بين المللي « نور» است.
و حال اگراین چهار علامت سمبوليك را بطرزی که علم گویا است بكشيم؛ علامت اول خط جاذبه و از سه علامت ديگر مجزا؛ سپس برای دو قوه های هسته ای « قوي» و « ضعيف»، علامت دوموج، یکی بزرگ و دیگری كوچك روی هم، و نهايتاً علامت نور را كه (C) باشد به آنها وصل كنيم … !
كلمه «ﷲ» (ا-ل-لّ-ه) در القرآن:
از چهار حرف عربی، و يك علامت تشديد تشكيل شده!
اولين حرفش (الف) ، خطی است كه از بالا به پائین كشيده می شود و از سه حرف ديگر مجزا است؛
و سه حرف ديگر، دو”لام” (ل-ل؛ یا دو قوااز يك ریشه) ؛ و چون به هم وصل شوند، شکل “موج” میگیرند؛
این دو (لام) ، قوای تلفظی را البته تشدید داده، پس ديگر تشديد اضافی در اين اسم به چه منظور؟!
واين خود امری است كه كنجكاوی را بايد برانگيزد … !
به هر حال … .شدتی بر شدت قوای معمول را گویاست ؟!!
لذا، چهار حرف، هر حرف به نمايندگی قوّه و “ستونی”، چهار ستون قوّه های يك كلمهٔ واحدی را تشكيل می دهند كه به تشديد يا شدّت قوای فوق العاده ای نشانه شده است.
چهار حرف، يا چهار ستون نامرئی كلمه ای كه پايه و اساس خلقت و ساختمان آسمانها و زمين و غيره را بنا كرده … (س ۱۳:۲« ﷲ است كه آسمانها را برافراشته بدون ستونی كه شما ببينيد … … ) ، قوائی كه از اول، هر چيز را از ذرّه (اتم) ، و كوچكتر خلق نموده، سپس آنها را به آسمانها و زمين و … شكل و فطرت داده است.
پس نتيجه را بنگريد! آيا تفاوتی بين علائم و نشانه های خالق علم زمان و « اسم» و تعريف خالق القرآن مي بينيد؟!
{به علاوه چون (C) به موج وصل شود، نمودار علامت سمبوليك « ذرّه» است، و اگر به «مكانيك كوانتيك» رجوع شود، اين نقش، سمبول « ماده و انرژی » را می رساند كه خصوصيت تمام عالم هستی و وجود است و همچنين دو علامت صفات اين چهار قوا است كه « ذره ای » و « موجی» می باشند.}
حال دوباره به توضيحات علم زمان درباره خصوصيات و طرزكار اين خالق و تعريف القرآن از « ﷲ»رجوع كنيد و جزئيات آنها را چندين و چندباره تطبيق دهيد؛ و سپس به ديدهٔ بصيرت رجوع كنيد، آيا حقيقتاً هيچ تفاوتی در اوصاف “خالق” اين دو می بينيد؟!
دوباره و دوباره دقت كنيد! و سپس آیات الهی ذیل را ملاحظه کنید: « پس ديده بازگردد، كاستــــه و فرســـوده»
(س ۶۷: ۳) « آنكه خلق كرده هفت آسمانها را طبقات (تو در تو) ؛در خلقت الرحمن تفاوتی نمی بينی، پس به بصيرت رجوع كن، آيا خللی می بينی ؟
(س ۶۷: ۴) « پس دوباره ديده بگردان، ديده سويت بازگردد كاسته و درمانده.»
(براي توضيحات بيشتر درباره خصوصيات اين قوا به قسمت « كشفيات علمی» رجوع شود)
(س ۶؛ ۱۰۴) «حال که (نشانه ای) تصویری از جانب ربتان برایتان امده، هر کس که دید، لذا بنفع خویش،
و هر کس بر آنها کور ماند، بر علیه خویش مانده؛ من حافظ و نگهبان شما نیستم!»
حال با ديدن كلمه « ﷲ»،حتماَ این معجزهء تصویری را درک میکنید، و آیا شاهراهی تصوری در ذهنتان گشوده نشد، كه تا حدی امكان درك عظمت اين كلمه و قوائی كه نماينده آن است برايتان صورت گيرد؟
و انتقاداتی که معمول است در بارهٔ این اسم ، همچون: “آخر چرا خدا چنین اسمی را برای خودش انتخاب کرده … .؟ ” ؛ و یا، “این اسم که اسم یک بٌت بوده … ” و … غیره
بنظرتان مسخره نمیاید؟
پس حمد و سپاس ﷲرا، كه خالق متعال و رب مردم عالم است! ببينيد چگونه نشانه های خويش را بدين وضوح برای هدایت ما بيان میدارد که ما را از هلاکت ابدی نجات دهد (۶: ۱۰۵): «ما اینچنین نشانه ها را (به انواع مختلف) صرف میکنیم تا نگویند تو را درست داده اند؛ و اینکه مدرک آوریم برای قوم با معلومات»
در توضيحـــاتي كه از نظر گذشت، همچنين جواب سئوالاتی هست كه برای ما قبلاً پيش می آمده، مثلًا:
) چرا رب عالميان اسم «ﷲ» را در القرآن برای معرفی خود برگزيده؟
) و چرا در كتابهای قبلی چنين نامی از خود نبرده، تا تمام مذاهب امروزی او را به اين اسم بشناسند و ديگر امروز در اين باره اختلافی نباشد؟
) چرا فقط در آخرين كتاب آسمانی به اسم « ﷲ» معرفی شده؟
) و چگونه امكان دارد كه القرآن ذكری برای تمام مردم عالم گردد؟!!
(س ۸۱: ۲۷): « نيست اين (كتاب) جز تذكری برای تمام مردم عالم.»
بحمدﷲ ديگر امروز علم جوابگوی اين سؤالات است و اين معما را برايمان روشن میدارد:
- القرآن كه آخرين كتاب آسمانی زمان بوده، و تنها علم آخر زمان مآمور و قادر بوده كه مفهوم اين اسم را معلوم بدارد، پس بديهی است كه نبودن چنين اسمی در كتابهای قبلی فقط بستگی به زمان و علم آن داشته است؛
- چون امروزه القرآن به زبان علم ، مدرك اعتبار آيات خود را معرفی كرده، و نيز از راه علم آياتش را بر مردم می گشايد، و زبان علم نيز زبانی است بين المللی كه به نژاد و مليت بخصوصی تعلق نمی گيرد، پس كتاب ﷲ ديگر تنها متعلق به یک قوم و نژاد نيست، و به تمام اهل علم و قوم انديشمندان جهان تعلق می گيرد، و لذا ذكرو یادآوری برای تمام مردم عالم میگردد.
(س۴۷: ۳۸) « اين شما بوديد كه دعوت به انفاق در راه ﷲ شديد و هم از بين شماست كه بخل می ورزيد و آن كس كه بخل می ورزد پس به خويشتن بخل ورزيده و ﷲ بي نياز است و شما فقرائيد! و اگر پشت كرديد، قومی غير شما جايگزينتان می كند كه ديگر امثال شما نباشند.»
الحمدلله رب عالمیان