الفرقان (۵): سّر هویت مهدی؛ ظهورامام زمان؛ ذی القرنین

الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از) القرآن -۵-

بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم

) سرّ هویت “مِهدی”؛

) ظهور “امام زمان”؛

) و ذی القرنین

وجه مشتركی كه هميشه بين يهودی، عيسوی و مسلمان بوده است، پيشوائی « امام زمان» است. ليكن هميشه معمائی حل نشده مانده زيرا هر يك از اين مذاهب مأموريت آن را تنها محول به رسول خود می داند و همه برای آخر زمان به انتظار ظهور ايشانند!!

ليكن امروز بحمدﷲ، علم و منطق الفرقان پرده از روی اين سرّ هزاران ساله برمی دارد و فرد مؤمن و با خرد، در برابر عظمت تدبير رب عالميان و سهولت اين معما، به حيرت می آيد!

البته حال كه معما حل گشته، عقل و منطق به سهولت بر اين دلالت می كرده كه رب متعال رسولی برای اين مأموريت انتخاب كند كه تمام مردم، و از هر مذهبی، او را بيطرف دانسته، بدون تبعيض و تعصب معمول از او پيروی كنند.

نكته اساسی ديگری كه بايد در اين باره تذكر داده شود: عنوان « هادی» و « مِهدی» است که هرگز برای يك انسان امكان نداشته زيرا كلمه « هدايت» اصطلاحی است مربوط به « نور» و برق. پس اگر به القرآن رجوع شود، ملاحظه خواهيدكردكه تنها در ارتباط با نور ذكر شده: نور ﷲ،

نور علم كتاب: (س ۵: ۱۵ و ۱۶)

۱۵: «ای اهل الكتاب، به راستی رسول ما برای شما آمده، كه بيان می كند برايتان بسياری از آنچه را از الكتاب مخفی می داشتيد و از بسياری نيز گذشت می كند،حقيقتا شما را از جانب ﷲ نوری و كتابی مبين رسيده،»

۱۶: « كه بدان (نور كتاب) ، ﷲ هدايت می دهد هر كه در پی خشنودی وی بوده، راههـــــای سلامتی را؛ و بيرون می بردشان از ظلمات سوی نور، به اجازه او، و هدايتشان می دهد سوی صراط (روش) مستقيم.»

نور نجوم: (س ۶: ۹۷)

« و اوست كه برای شما ستارگان قرار داده تا در ظلمات دشت و دريا بدانها هدايت شويد. البته ما آيات را تفصيل داديم برای قومی كه عالمند.» (و بخصوص توجهتان را به اين آيه جلب می كنم كه تذكر داده شده، « اين تفاصيل مخصـــوص به افرادی است كه به دانش می رسند! … »)

پس انسان خود قوهٔ هدايت ندارد و اين مطلب نيز در القرآن به وضوح ذكر شده است:

(س ۲۸:۵۶)

« در واقع تو هدايت نمی كنی كسی را كه دوست بداری، وليكن ﷲ هدايت می كند آنكه بخواهد، كه او داناتر است به هدايت شدگان (ابدی) ».

ليكن با هر رسولی، به جهت هدايت مردم، « نوری » قرار داده می شود كه همان مقدار روح « امر و فرمان» رب است كه در كلامش نهفته، تا به وسيله اين نور سوی صراط مستقيم (روش عبادت خالص و رابطه مستقيم با ﷲ) هدايت دهند:

(س ۴۲: ۵۲)

« و بدينسان ما، روحی از فرمان خود را، سوی تو وحی كرديم كه تو نه می دانستی الكتاب چيست و نه ايمان را، ليكن ما آنرا نوری قرار داديم كه بدان هدايت دهيم هر يك از خدمتگذارانمان (رسولانمان) را كه بخواهيم، همچنين تو را، كه هدايت دهی سوی روشی مستقيم»

البته ناگفته نماند كه هر انسانی برای ورود به اين دنيا، وجودش محتوي مقدار معينی قوهٔ

« نور و برق» ﷲ است كه اين مقدار نور در واقع به منزله سرمايهٔ هر انسان در مدت زمان زندگی اش، برای درك و روشن شدن راه ﷲ در زمين، محسوب می شود.

پس اگر انرژی اين سرمايه را به مصرف كسب در راه ﷲ برساند، قوّه اين « نــور» را در خود رشد داده، به سرمايه اش می افزايد:

(۵۷: ۱۲)

« روزی كه ببينی مؤمنين و مؤمنات (مردان و زنان مومن جاودانی) نورشان جلوی ايشان و سمت راستشان می كوشد، شما را مژده باشد كه روز جنّاتی كه زيرشان نهرها جاری و در آنها زندگی جاودانی است، فرا رسيده؛ همين است آن فوز (پيروزی) عظيم.»

ليكن اگر تمام انرژی در بيراهه مصرف شود، البته به بهای گمراهی و ضلالت سرمايه اش را از دست می دهد:

(س ۲: ۱۶)

« آنها كسانی باشند كه ضلالت را به بهای هدايت خريدند، پس تجارتشان سودی نبخشيد و هدايت نيافتند»

بنابر اين، « برق » ﷲ در وجود بشر فقط به مقدار مصرف خود انسان است و لذا قوّهٔ هدايت ديگری را بدين « نور» ندارد:

(س ۵۷: ۱۳)

« روزی كه منافقــون و منافقات (مردان دو رو، زنان دو رو، در همین زمان) ، به كساني كه ايمان آوردند می گويند: به ما نظر (لطفی) كنيد تا از نور شما اقتباس كنيم. به آنها گفته شود: به گذشته تان رجوع كنيد كه نوری التماس كنيد!! پس حصاری بينشان زده می شود كه دری بر آن است، باطن و درون آن رحمت، و ظاهرش (بیرونش) از عذاب قبلی است.»

پس مجدداً توجه را به آيه مذكور (س ۵۷: ۱۲) در بالاجلب می كنم تا نه تنها معجزهٔ علمیآن را تذكر داده باشم، بلكه دو مطلب ذيل كاملا روشن گردند:

بنا به علم الكترو ماگنتيسم (علمی كه نور را توجيه می كند) جهت ميدان مگنتيك با جهت ميدان الكتريسيته كه بطور عمودی بر هم قرار می گيرند، جهت قوّه برقی را نشان میدهند در اين آيه كه جهت اين دو معلوم گشته (روبرو و دست راست) ، لذا جهت قوّه برقی معلوم گشته كه اشاره به بالاست (ﷲ اكبر)

الف) لقب واقعی برای يك انسان« مـَهدی»،به معنای« هدايت شده » است؛ و نه « مِهدی» كه «هدايت كننده» باشد؛

ب) و تخصيص اين لقب نيز مختــــص به يك فرد بخصوص نيست، بلكه شامل حال تمام افراد آيهٔ مذكور می گردد كه در طی زندگی، « نور سرمايه» خويش را رشد داده اند و از طريق « سيم هادی» و « توصّل»، نور ﷲ به نهايت درجه به ايشان هدايت شده، به حيات و انرژی ابدی رسيده اند. (توضيحات بيشتر در آينده، انشاء ﷲ.)

پس طبق دلايل مذكور، لقب « هادی» برای يك بشر امكان ندارد و مختص به « انوار» مختلف هدايت الهی (زمان) علم) كتاب) است و بس!

سه رسول اين زمان كه « هادی» و سبب هدايت سه جانبه باشند:

رسول ﷲ، كسی است كه مآموريت يا رسالتی از جانب خالق عالميان جهت هدايت مردم داشته باشد. مآموريت يك رسول نيز معرفی خالق و رب مردم عالم است، و دعوت مردم به ايمان و به « كلام» اين خالق برای روشن نمودن راههای سلامتی.

پس اين سه رسول امروزی ﷲ كيستند؟ و چگونگی مآموريت ايشان:

(س۳۶: ۱۳)

« برايشان مَثَل مقيمان قريه ای را بزن زمانی كه رسولان (چند رسول در يك زمان) به آنجا فرستاده شدند».

اولين رسول، زمان است:

ومآموريتی که بعهده دارد،تنظيم و پيشرفت كار رسالت دو رسول ديگر، علم و كتاب، است. بدين طريق كه اول، آنها را به رشد و بلوغ رسالت رسانده، امروزه كار آنها را در مسير خود اداره و هدايت نماید.

دومين رسول، علم است:

كه با تصاحب تجربه و اكتشافات علمی دو قرن اخير (۱۹ و۲۰) ، خصوصاً در ضميمه الكترومگنتيسم و رياضيات، به حد رشد كافی رسيده كه از طريق كمال خويش بتواند دانشمندان عالم را بوجود يك خالق عالم هستی بینهایت قادر، آگاه نموده آنها را به ايمان دلالت كند، شدت قوای اين خالق را برايشان معلوم گرداند، و مدركی را كه برای اثبات كلام وی همراه دارد، تحت رهبری زمان ارائه بدهد؛ و نیز با زمان، سوّمين رسول را كه كتاب باشد، به مردم جهان معرفی بدارند.

سومين رسول، الكتاب است:

كه چون علم تصديق و مدركش را ثابت و عيان كرد، هر دو با هم هماهنگ، تحت رهبری یا امامت زمان، مردم را سوی يكتا خالق متعال و عاليقدر رهبری كنند و دستورات و نصايح او را برای سلامتی و بهزيستی در این دنیا و عالم بالا و آخرت معرفی بدارند.

پس در واقــع نور زمان، نور علم و نور كتاب هر سه « هادی» بوده، تحت امامت و پيشوائی

« زمان» هدايت می كنند، و سه رسول زمان ما، ۱۵ همین قرن قرآن مجید می باشند:

(س ۳۶: ۱۴)

« زمانی كه دو تن سويشان فرستاديم، پس آن دو را تكذيب كردند؛ پس قوّت بخشيديم به سومينی، پس گفتند، ما در واقع ارسال شدگان (ﷲ) سوی شما میباشیم.»

(تذكر: اگر توجه فرموده باشيد، هر سه رسولان خاصيت دو شاخه ای يا ذی القرنين دارند: زمان= علم و كتاب را داراست؛ علم= خصوصيت دو شاخه الكتريسيته) مگنتيسم، كتاب= القرآن (الفرقان).

پس در اينجا مجددا به مثال « دو شاخه اتصال» به برق رجوع كنيم، دو رسول (علم و الكتاب) ، درست حالت دو « دو شاخهٔ پريز» برق را دارند كه وصل به يك « دو شاخه پريز » عمده (زمان) باشند، و هر سه وصل به « پريز برق ﷲ»!

زمان ذي القرنين، و همچنين زمانهٔ ذي القرنين:

كلمه « ذي» در زبان عربی= « مالكيت ذاتی» ؛ و قرنين= « دو شاخ» و « دو قرن» است:

پس آنچه كه ذاتش دارای دو شاخ و دو قرن باشد، « دو شاخه» و « دو قرنه» است.

البته آنچه ذاتاً بتواند صاحب دو قرن باشد، فقط زمان است! و خصوصيت اين زمان ما است كه در عين حال به دو تقويم قرن ‌‌‌‌« ميلادی» و قـرن « هجری» محسوب می شود؛ و همچنين « دو نيرو در يك» يا دو شاخه است، زيرا دو نيروی علم و كتاب را با هم در بردارد.

لذا زمان، دو قرنه و همچنين دو شاخه است.

) در اينجا باز برای يادآوری مجدد، خصوصيات علم و كتاب را متذكر شوم كه البته هر علم و هر كتابی نيست بلكه منظور « علم ذي القرنين» است كه دارای تجربيات دو قرن ۱۹ و ۲۰ است و دو شاخه الكتريسيته (مگنتيسم است كه علم نور و برق باشد؛ و « كتاب القرنين» است كه دارای عمری ۷ دو قرنه، و دو شاخهٔ بينات (الفرقان است، و لذا اين دو رسول نيز هر يك صفت دو قرنه و دو شاخه ای دارند.-

ضمنا اگر توجه فرموده باشيد، اين روزها اصولا، زمانهٔ « ذي القرنين» گشته، زيرا نه تنها زمان دانشی فرا رسيده كه مفهوم زوج و « دو شاخه» ای اعضای ساختمانی كليه مخلوقات خالق را برايمان معلوم نموده، بلكه در مسائل روزمره زندگانی نيز فرآورده ها و محصولات توليدی به عنوان « دو در يك» به بازار معرفی می شوند تا نيرو و خاصيت دو جانبه آنها را تبليغ نمايند!! (مثلا: برای شامپوی سر، يا اتوموبيل ، پودر رختشويی و … « دو شامپو در يك» يا « دو موتور در يك»، و غيره … )

پس مآموريت اين دو رسول اول كه زمان (علم باشند، شامل اين است كه قبلاً مردم دنيا را بوجود، يك قدرت واحد بی نهايت عظيمی كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات باشد، آگاه گردانده، خصوصيات قوّه های او را معلـــوم بدارند. پس با زمان و از راه علم، نشانه های اين خالق به مردم دنيا معرفی گشته (نشانه های علم زمان از خالق متعال در الفرقان ۶) ، با تنها رب و پروردگارشان آشنا می گردند و روش او، تنها روش سلامتی و حيات ابدی شناخته خواهد شد. البته امروزه اين امری است تقريباً انجام شده.

سپس نيز زمان، الفرقان را معرفی مینماید، تا نشانه های اين خالق علم زمان را با آيات یا نشانه های خالق کتاب، « ﷲ»، با هم تطبيق داده، کلام يكتا خالق مردم دنیا را اعلام بدارد:

(س ۳۶: ۱۷)

« و بر عهدهٔ ما جز ابلاغ المبين (آيات و كتاب بيان و روشن خالق) نيست».

و اينچنين خالق عالميان، به سومين رسول خود، كه الكتاب باشد، « نور» هدايت دو رسول قبل را نيرو و قدرت بخشيده (۳۶: ۱۳« … . زمانی كه دو تن سويشان فرستاديم، پس آن دو را تكذيب كردند؛ پس قوّت بخشيديم به سومينی … ) ،

راه و سبب توصّل به نور خود را در « كلامش» برای مردم عالم روشن بدارد.

لذا « زمان»، با تجربه علم قرنين يا دو قرنه (۱۹ و ۲۰) خود، و كتاب ۱۴ (يا هفت جفت) قرنه خود،« امام زمان» و « هادی» موعود می باشد كه تا بحال قويترين سبب هدايت « نور» ﷲ به انسان در زمين بوده است.

كدام امام مؤثرتر، داناتر و بيطرف تر از اين « امام زمان» با چنين علم و كتابی، كه مردم جهان موعظه اش را حق بدانند و همگی بتوانند بدون تبعيض و تعصب از او پيروی كنند؟

اين امام زمان، هادی نورﷲ در زمين است و سبب وصل شدن آن به هر مؤمن اين دنيا می گردد و آنها را به مقام « مَهدی» میرساند:

(س ۵۷:۱۲):

« روزی كه ببينی مؤمنين و مؤمنات (مردان و زنان مومن جاوداني) نورشان جلوی ايشان و سمت راستشان می شتابد، شما را مژده باشد كه روز جنّاتی كه زيرشان نهرها جاری و در آنها زندگی جاودانی است، فرا رسيده. همين است آن فوز عظيم.»

پس ایشان بدين « نور» قوّهٔ هر كاری را در زمين می يابند. اين همان زمانِ « علم الكتاب » است كه در قرآن مجيد انسان قدرت هر كاری را با سرعت « نوری » می يابد و به كمال و قدرتی مافوق قدرت

« جن» می رسد:

(س۲۷: ۳۹-۴۰)

: (۳۹) « عفريتی از (قوم) جن، گفت: من آن را حضورت می آورم قبل از آنكه از جايت برخیزی، كه بر اينكار هم قوّی، و هم امين باشم».

: (۴۰) « و آنكه دانش از الكتاب نزدش بود گفت: من آن را قبل از چشم بهم زدنت نزدت ميآورم. پس (سليمان) كه آن را نزد خويش مستقر ديد، گفت: اين از فضل رب من است تا بيازمايدم كه آيا شكر می كنم يا كفران؟ و آنكه شكر كند، پس شكر بهر خويش كرده، و آنكه كفران كند، البته رب من بی نياز، كريم است.»

الحمدلله رب العالمین

الفرقان (۶):   فرقانِ “ﷲ”، چهار ستون قوای اساسی خلقت

Leave a Reply