الفرقان (۱۳): (الرحمن)/اسرار خلقت در القرآن

الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از) القرآن -۱۳-

بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم

الـــرحمن/اســـرار خلقت در القرآن

برای به وجــود آوردن عالم مخلوقات از روز ازل، رب متعال، چهار قوه از ” نور” یا ” انرژی” خود را از بقیهٔ قوای خویش جدا کرد؛ و با این چهار قوای اساسی خالق، کٌل ذرّات و مولکولهای هستی را آفریده، در قرآن مجید با چهار حرف ﷲ، خالق عالمیان را معرفی مینماید.

(رجوع به کشفیات علمی در بارهٔ چهار قوای اساسی خلقت، و جدا شدن آن از بقیهٔ قوا)

از اين “پارچه نور” مخصوص به مخلوقات، اول بار ” اُلگوی” ملائك و محل زيست آنها، باغهای عدن و فردوس، طرح گشته؛ سپس (بگفتهٔ علم: از سرد شدن این انرژی) هفت آسمان ما، و نهايتاً زمين آفريده شده. پس در واقع زمين آخرين و ضعيف ترين مرحله قوای اين انرژی بوده يا به لفظ مثال، از”خورده پارچه” ها و “ته مانده”ها … طرح شده و به همين دليل نيز نزديكترين به آتش است (زمين در وسطش آتش يا آهن ذوب شده است)

پس سرگُل اين انــــرژی، يا نهايت حرارت شعله و شدت قوّهٔ اين مقدار ” نور”، به مصرف خلقت

« جان»، كه همان ملائك باشند، رسيده (س ۱۵: ۲۷) ، به همين دليل نيز آنها فوق العاده عظيم و قوی از هر لحاظ.. درك و شعور، سرعت عمل، قدرت، حجم، و … خلق شده اند؛

س ۱۵: ۲۷ « و جآن را قبل از (انسان) از شعله آتش بی دود خلق كرديم».

همچنين باغهای مقر ايشان يا عالم اعلا، باغهای عدن و فردوس، نيز سمبول فراوانی نعمت و بركت از هر لحاظ … رزق و روزی، فــراوانی درختــان، سبزی،آب و عظمت محل و …

۵۵: ۴۶ « و برای هر آنكه خوف مقام ربّش داشته دو جنّت هست ».

۳:۱۳۳« بشتابيد سوی مغفرتی از ربتان و جنتی كه عرضش كل آسمانها و زمين است، آماده برای متقيان ابدی».

سپس طبقه ای پائین تر و دو باغ عالم زيرين:

س ۵۵:۶۲ « و زير آن دو (جنت) ، دو جنت ديگر است».

پس نهايتاً “دنيا”، با آسمانها و كهكشانها و غيره اش، كه در واقـــع از سرد شدن اين انرژی خلق گشته (بنا به کشفیات علمی: در اين مرحله، شدت حرارت حتی در تصور هم نمی گنجد ۱۳۲۰ درجه، يا۳۲ صفر بعد از ۱) ، و عناصر آب، آتش ، خاك و هوا، كه علائم نهايت كمبود انرژی و نزديكی به آتش باشد، البته دليل بر اين بيان است.

دنيای ما در آسمانی كه در وحله اول فقط دود بوده (س ۴۱: ۱۱) ، يا بنا به گفته علم، قطعات عظيم ابرهای هيدروژن بوده، در اثر از هم شكافته شدن آنها بوجود آمده و آسمانها، كرات، زمين و خورشيـــد از هم جدا گشته اند (س ۲۱: ۳۰)

۴۱: ۱۱ « سپس به آسمان پرداخت در حاليكه دود بود … … ..،»

۲۱: ۳۰ « آيا نديدند آنان كه كفر ورزيدند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند پس آنها را جدا كرديم و از آب همه چيز را زنده گردانديم، پس ديگر چرا ايمان نمی آورند؟!

پس “دنيا”، آخــرين و پست ترين محل عالم مخلوقات است و به اين دليل نيز در القرآن، کٌرهٔ زمين به پست تر پستيها يا “اسفل السافلين” ملقب است :

۹۵: ۵ « سپس او را بازگردانديم به پائین تر محل پائينين ».

و اين پست ترین پستی از دو جهت بوده:

  • پستی از لحاظ حقيرشدن انرژی نور خلقت (بنا به كشفيات علمي: تاريخ جهان، تاريخ دگراداسيون يا حقير شدن انرژي) ، كه طبق قانون دوم “ترموديناميك Entropie” علت ضعف قوّه درك مخلوقات آن است؛
  • و پست ترين و پائین ترين محل زيست مخلوقات.

در نتيجه: دوری از نور ﷲ باعث ظلمت و كمبود انرژی برای درك است و هر چه اين انرژی كمتر باشد، سطح درك پائين تر و به آتش نزديك تر است (س۴:۱۴۵) ، چنانكه وضعيت زمين و مخلوقاتش باشد.

« در حقيقت منافقين در (اِشل) درك، پست ترين از آتشند (نزديك ترين به آتشند) و برايشان ياوری نيابی»

) پس حال كه معنای حقيقی و علمی لغت “اسفل السافلين” معلوم گشت و برای خوانندگان روشن شد كه علائم و نشانيهای “زمين” بوده که در پست ترين و پائين ترين محل زيست مخلوقات قرار گرفته؛

) و آسمانمان نيز كه پست ترين هفت آسمان بوده، در نهايت دوری از نور و كمبود انرژی ﷲ قرار دلرد؛

) و همچنين ملاحظه شد كه طرز خلقتشان چه از نظر علم و چه آيات قرآن مجید، در نهايت جزئيات مطابقت دارند؛

لذا به رشتهٔ ” قوم و خويشی” خود با ايندو و مسئوليتی كه انسان در برابرشان بعهده گرفته، آشنايی حاصل كنيم زيرا:

دانش باعث ازدياد درك، شناسايی و نزديكی به ﷲ، و لذا دوری ازآتش ميگردد.

« لوئی پاستور»، بيولوژيست معروف فرانسوی، ايجاد كننده «ميكروبيولوژی» كه شناسايی ميكروب و متد ضدعفونی باشد، و اولين « واكسن» ضد هاری را در سال (1885) به دنيا آورد، گفته:

“كمی علم، انسان را از خدا دور می كند و زيادش برمی گرداند.”

) از جائيكه در ترازوی عدل و رحمت ﷲ هرگز، حتی به وزن اتمی نیز به مخلوقاتش ظلم نمی شود؛

س ۲۱:۴۷ « … … … پس چيزی به نفسی ستم نشود، حتی اگربه سنگينی حبه ای از خردل باشد نيز

آنرا بشمار آوريم و ما چون حساب كننده كافی باشیم.»

) و مخلوقات همگی نزد خالق دارای سهمی باشند؛

رب متعال به مخلوقات دنیاپيشنهادی به جهت جبران كمبود سهم داده است!

پیشنهاد رب متعال به مخلوقات دنیا (س ۳۳:۷۲-۷۳)

۳۳: ۷۲ « در واقع ما امانت (مقدار روحی از ﷲ) را كه بر آسمانها و زمين و كوهها پيشنهاد كرديم؛ پس آنها از حمل آن امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند و انسان آن را حمل كرد در حالیکه (ذاتاً) ستمگر، جاهل بود..»

{ توجه: متآ سفانه تا بحال در این آیه ، “ستم و جهل” انسان را به د لیل قبول کرد ن امانت دانسته اند … .

آیهٔ ۷۲، زمانی اتفاق افتاده که شرکت کنندگانش در عالم ذرّه بوده اند و لذا امکان ندارد که بشرامروزه آنرا بخاطر داشته باشد!

لذا، معجزهٔ علمی که در این آیه نهفته، تذکر ظلم و جهل حیوان صفتی ذاتی انسان قبل از پیشنهاد “روح” بوده است ، تابا فرارسیدن زمان علم، صدق آیه برای مردم امروزی معلوم گردد. ‪‪{

پس، به جبران كمبود سهم از نور و كمبود انرژی درك و شعور برای بيرون آمدن از ظلمت مخلوقات دنيا؛ وآیهٔ بالا، رب متعال سران و نمايندگان عمده و مسئولين قوم دنيا، عبارت از:

(گروه) آسمانها، (گروه) زمين (س ۶۵:۱۲) ، كوهها، و انسان (خليفــهٔ قوم حيوانات) را جمع آورده، مقداری از

« روح» خويش را به امانت به آنهاپيشنهاد نموده است.

هفت طبقه زمين كه امروزه به علم كشف گشته: هسته اول (Grain) (هسته دوم (Noyau) (

پوشش زيرين (Manteau inferieur) (پوشش روئی (Manteau superieur)) قشر زمين (Croute)) اقيانوس (Oceans) (جوّ (Atmosphere)

۶۵: ۱۲ « ﷲ است كه هفت آسمان را خلق كرد و از زمين نيز به مثل آنها، امر (او) بين آنان فرود می آيد كه شما بدانيد كه در حقيقت ﷲ روی هر چيز قدرت تام دارد و در واقع به علم همه چيز را احاطه كرده است».

اين اعانه از جانب خالق، کٌل سرمايهٔ آنها می بوده تا آن را به ارادهٔ خود بكار برند و از ظلمت جهل برون آیند؛ و بدين « نور» راه خود را به منبع « نور» خالق، که هدف اصلی برای رسیدن به سعادت و زندگی جاودانی باشد، بيابند.

از شرائط و مزايای « امانت روح»:

–  این امانت؛  در صورت موفقيت و سالم جستن از تمام خطـــــرات ازدست دادن آن در مدت زمان زندگی در زمین، نه تنها وزنهٔ سهم مخلوق زمينی با مخلوق بالا، ملائك، به عدالت جبران می شده؛ بلکه  به جبران دشــــواری تمام موانع برای  حفظ ” امانت” ايمان در مدت امتحان، حامل”روح” البته لياقت مقامی بالاتر از ملائك و “اشرف مخلوقات” را می يافته.

) ” روح” ﷲ، البته شرفش اولی تر از « انرژی» ﷲ است و هيچ مخلوقی غير از بشر، منجمله ملائك، حامل روح ﷲ نمی باشد؛ پس حامل “روح”، البته حق سجده و برتريت بر بقيه مخلوقات می يابد وبنا به آیه ذیل، از « بهترين تقويم» (س ۹۵:۴) ، یا « بهترين مقام ارزيابی اقوام»، و اشرف مخلوقات می گردد. (انسان پس از حمل « امانت»، ملقب و ارتقاء به بشریت می یابد).

۹۵:۴ « البته انسان را در بهترين تقويم (ترتيب اقوام) آفريديم».

) هرچه قوّه و انرژی “روح” در وجود بيشتر گردد، او را از تماس با آتش دورتر، بﷲ نزدیکتر می دارد.

) سرمايه ایست كه چون در جريان مسير خود، که ایمان و عبادت یا پیروی از قوانين هدايتی ﷲ می باشد (س ۵۱: ۵۶) ، صرف شود، انرژی نور آن چندين و چند برابر گشته، در آخرت حامل را نزديكترين به رب متعال می دارد كه نهايت سعادت، آرامش و رستگاریست.

۵۱: ۵۶ « و جن و انس را خلق نكرده ام مگر بر (سيستم) عبادت من».

(یعنی: طبیعت آنها روی سیستم ایمان و پیروی از دستورات خالق، خلق شده)

) ” روح” در واقع حال نوعی “چراغ قوّه” را دارد كه به امانت در درون انسان كار گذاشته شده، و حتماً باید “شارژ” شود تا”ظلمت درون” و ذهن وی را روشن بدارد.

پس كسیکه در مدت زمان زندگی در دنیا:

ارزش «امانت» يا ايمان به خالق متعال خود را دانست و فراموش نكردكه نعمت « سرمايه» از كجا بوی رسيده و خرج چه راهی بايد بشود؛

و در حفظ آن و بسط دادن سرمایه اش کوشید؛ از كتاب راهنمائی رب كه جهت يادآوری، چه در بارهٔ قول و قراری که با خالق خود دارد؛ و چه در بارهٔ آموختن تکالیف دین که کٌلاً طرز “شارژ” کردن (چراغ قوّه) و ازدیاد انرژی “روح” و ایمان است، پیروی کردتا در آلودگی شرک و گمراهی بت پرستی سرمایهٔ گرانبهای خود را به شا هراه رب عالميان و زندگی جاودانی، از دست ندهد؛

پس فردی است که معلوم کرده استعداد و کشش به نور دارد! و متاع دنیوی و تمام زر و زیور آلات زمینی باعث فراموشی و کفران نعمت ربش نگشته،پیوستن به ربش را ترجیح داده است.

لذا، بسر مقصد رستگاری، اشرف مخلوقات و نهايت سعادت میرسد.

در واقع، هدف از این امتحان در زمین، اینست که آنانکه استعداد و کشش به نور داشته اند به منبع نور بپیوندند؛ وآنانکه معلوم داشتند که دافع و رد کنندهٔ نورند و متاع و مادّیات را ترجیح داده اند،در مادّیات بمانند!

احتمال خطرات “امانت”:

البته اين اعانه عاليقدر و بی نظير در ضمنی كه مخلوق را به عالی ترين رتبه می رسانده، ريسك و خطر باقی ماندن در ظلمت پست ترین مقام را نیز در بر داشته كه آسمان، زمين و كوه ترسيدند و بار مسئوليت آنرا قبول نکردند …

خطر از دست دادن “امانت”، در فراموش کردن رب و ارباب حقیقی، و كفران نعمت وی با مصرف انرژی امانت به بیراهه های شرك و بت پرستی معبودان زمینی است.

در صورت خیانت، نفاق و دو روئی، حامل « روح»در گمراهی، بیش از بیش به كمبود نور و انرژی دچار گشته، چون تمام انرژی سرمايه را در جهت مخالف مصرف كرد، لذا با آتش تماس می گيرد.

(س ۹: ۶۷، ۶۸)

« مردان و و زنان منافق (دنيا) با يكديگرند، امر به بدی می كنند و نيكی را منع می دارند و دستهایشان بسته است (از انفاق) ، آنها ﷲ را فراموش كردند پس او نيز فراموششان كند، در واقع منافقين هم آن فاسقان (اين دنيا) می باشند».

« وعده داد ﷲ منافقين و منافقات و كفار را به آتش جهنم، در آن ابدی بوده، حسابشان است، دچار لعنت ﷲ شده، مقیم عذاب میگردند».

پس اینچنین فردی، در مدت زمان امتحان، معلوم کرده که کشش و تمايلش به ماديات و متاع دنیا چنان بوده كه در برابر تمام هوشياريها و زنگ خطرهای خالق كور و كر بماند، و رب و نعمت ربش را فراموش کند:

۷: ۵۱ «هم آنانکه دین خود را به لهو و بازیچه گرفتند، و متاع حیوةدنیا آنها را غرّه کرد. پس امروز ما آنها را فراموش میکنیم، چنانکه آنها این ملاقات امروز خود را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.»

و در اینصورت نه تنها دچار گمراهی و ظلمت ابدی می گشته؛

بلكه سهم و سرمايه خود را نزد رب بكلی از دست داده و ديگر فاقد انرژی لازمه است که به رب، یا منبع نور نزدیک شود؛ و اگراستطاعت برگشت به « نور» را هرگز نداشته باشد، پس به ظلمت ابدی قانون قوای طبيعت (ﷲ) دچار می گردد:

س ۳۳: ۷۳ « برای اينكه عذاب می كند ﷲ (نظام طبیعت) مردان و زنان منافقرا و مردان و زنان مشرکرا، و می پذيرد ﷲ توبه مردان و زنان مؤمن را، و ﷲ بخشنده رحيم است».

توجه: “ﷲ” = چهار قوای اساسی خلقت/قانون نظام طبیعت.

لذا شرط حمل امانت در این بوده که، بکار بردن این سهم و سرمایه در اختیار و به دست خود حامل باشد، و لذا مسئولیت کامکاری و ورشکستگی نیز بعهدهٔ خویش … !

با تمام این احوال و خطرات و موانع سختی که در بر داشته، انسان “امانت” را قبول کرد و تعهد به نگهداری ايمان نمود، و مسئولیت عنان اختيارات و حكومت بر قوم خويش (آسمان،زمین و کوه) را تضمين کرده، بدست گرفت … !

پس چون انسان قبول به حمل امانت کرد، لذا، ﷲ، به جهت رفاه و تسهيل زندگی اش در مدت زمان اين مهلت عهد و امتحان، عناصر طبیعت را که بهم پیوسته بودند (۲۱: ۳۰) ، از هم گشود (تئوری بیگ-بنگ) ؛

زمين و آسمان را طلبيد تا آنها را بيارايد و منزلی لايق يك بشر، انسانی حامل نور فهم و شعور، آماده سازد.

۲۱: ۳۰ « آيا نديدند آنان كه كفر ورزيدند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند پس آنها را جدا كرديم و از آب همه چيز را زنده گردانديم، پس ديگر چرا ايمان نمی آورند؟!

پس هر دو را می طلبد كه اينبار ديگر چه به ميل و چه به كراهت بايد خود را برای انسان مطيع تحويل دهند؛ و آنها نيز می آيند به اطاعت (از بشر):

۴۱: ۱۱ « سپس به آسمان پرداخت در حالیکه دود بود. پس به آسمان و زمین گفت، هر دو بیائید چه فرمانبر و چه به اکراه! گفتند، ما هر دو فرمانبر میائیم»

{ البته در اینجا بایدتبصره ای باز شو‍‍د، که در این زمان، بشر شاهد بر اين احتمالات خطر، عذاب و

« ظلمت» گشته است. از علائم آن نیز، همان غم افزائی يا (دژمگری) و سرطان است كه (توضيح در آينده) امروزه دنيای درون و بیرون انسان را فرا گرفته … و متأ سفانه بيش از بیش فرا میگیرد..! بهمان صورت نيز علامتش در اختلال نظم و نظام دنيای بيرونش مشاهده میشود، كه امروزه مرضش عيان گشته، ديگر هيچ حسابی در نظام طبیعت موجود نیست. همه چیز از افسار گسیخته … فصلها، انقلاب كوهها، استواری زمين و زلزله های متوالی اش، آسمان و بارشهای بيحد، طوفانهای ويرانگر و انهدام پذيرش، انقلاب دریا و اقیانوسها …

این فقط درنتیجهٔ جهت خلاف گرفتن طبیعت خود (که روش خالق باشد) ، و خلافت ظالمانه بر “اقوامش” بوده که دنيای درون و بيرون خود را اینچنین آلوده بسازد و آنها را به انقلاب وا دارد و منزلگاهی تاريك، پرعذاب، لذا آتشين برای خود آماده سازد؛ بعلاوه استطاعت بيرون آمدن از آن را ندارد زيرا از سرمايه اش دیگر چیزی باقی نمانده! پس خود را به عذاب درد و غم ابدی محكوم داشته است.

۷۸: ۴۰ « به راستی ما شما را به عذابی قريب بيم دهيم، روزی كه شخص می بيند چه به دستانش پيش فرستاده، و گويد كافر، ايكاش كه من خاك بودم».

ليكن البته رب متعال بسیار بخشنده و رٔ‌‌وف است! امروزه، با شروع دوباره باز شدن هدایت ﷲ، مهلت دیگری به ما میدهد، و چنانکه در آیه بالا، زنگ خطری اعلام میدارد که مردم با دیدن نتیجهٔ اعمال خویش بخود آيند و ايمان بياورند، توبه كنند و قوّه ضعيف “چراغشان” را شارژ كنند که ﷲ توبه پذير به مؤمنين رحيم است.

آنچه انرژی را در وجود بشر می افزايد، اميد بﷲ است؛

و آنچه قوا و سلامتی را می گيرد، نا اميدی است

(س ۱۵: ۵۶) « چه كسی از رحمت ربّش نااميد است بجز گمراهان؟» }

الحمدلله رب عالمیان

الفرقان (۱۴):        (الرحمن)  / خلقت انسان-بشر

Leave a Reply