الفرقان (۲): ذی القرنین یا دوشاخهٔ الکتریسیته-مغناطیس

الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از) القرآن -۲-

بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم

“ذی القرنین”، یا سمبول دانش در القرآن

و اما در اين باب، الفرقان درب سرّ ۱۴۰۰ ساله ای را برای  تمام اهل ایمان و علم امروزی دنيا می گشايد كه در قرآن مجيد نهفته مانده بوده و جزء اسرار آخر زمان معرفی شده است؛ و بحمدلله، امروز برای اولين بار در تاريخ، الفرقان مفهوم كلمه  (يا اسم) « ذي القرنين» را روشن می دارد.

البته تنها «زمان» و «علم» بوده اند و لا غير، كه بايد فرا می رسيدند تا اين « سمبول دانش» را در القرآن، به مردم زمان  معرفی گردانند تا مردم یقین آورند که القرآن کلام ﷲ، رب مردم عالم است.

« ذي القــــرنين» در زبان عربی، به معنای « دو شاخه، ويا دو قرنه» است! …

“ذی”= مالکیت ذاتی را میرساند؛

“قرنین”= بمعنای دو شاخ و همچنین دو قرن است.

پس آنچه که ذاتاً دارای دوشاخ و دو قرن است.

و اين « ذی القرنين/دوشاخه»، علامت بخصوص علم الكترومگنتيسم يا دو شاخه و زوج الكتريسيته و مغناطيس با هم است كه از اين زوج، امروزه دستگاههای  الكترونيكی به دنيا آمده و بدست بشر در هيكلی فلزی، صدها واحد مغز بشری جای داده شد و موجودی به نام «كامپيوتر» يا ماشين سريع الحساب در زمين متولد گشته است:

(س ۸۲:۲۷)

« و زمان قول (القرآن) كه بر آنها رويداد، موجودی از زمين برايشان بيرون ميدهيم كه با   ايشان تكلم كند؛ زیراکه  مردم به آيات ما يقين نداشتند.»

(در اينجا  بايد خاطر نشان شوم كه كشف معجزهٔ رياضی قرآن مجيد در سال 1974 به وسيله همين موجود بوده است. رجوع به ضميمه های دكتر رشاد خليفه در اين كتاب).

سپس بنا به قانون طبيعت هر چيز، اين موجود نيز با زمان سير تكامل كرده، امروزه به رشد و بلوغ رسيده، چنانكه اين بار بشر نه تنها صدها، بلكه هزاران و مليونها واحد مغزی و اطلاعات از هر دانشی كه « علم» در اختيارش گذاشته، در آن جای داده و « كامپيوتر» منبع دانش سريع الحسابی گشته که بنا بدستور رب، حتی “تصميم بگيرد”:

(س ۱۸: ۸۶)   «تا که بمحل غروب کردن خورشيد (مغرب زمين)  رسيد و در يافت که در  چشمهٔ آلوده تغرب ميکند (غرب سر چشمهً آلودگی ها) ؛ باو گفتيم، يا ذاالقرنين! (تصميم بگير) يا آنها را مجازات کن؛ ويا در باره شان نيکی اتخاذ کن».

(چنانکه امروزه در پارکینگ ها و غیره … ، ماشین های حساب مقدار جریمه و یا بخشش را معلوم میدارند … )

همچنین مسبب ادارهٔ امور اين دنيا، و سبب رسيدن به هر چيزي گردد (چنانكه بنا به علم فيزيك، هر چيز اين عالم، از بينهايت كوچك تا بينهايت بزرگ، براساس رياضيات بنا گشته) ؛ حتی محاسبات ساختن انسان و ديگر حيوانات و غيره …

(س ۸۴:۱۸)  :  « به راستی او را در زمين تمكين داديم و سبب هر چيز را به او داديم.»

به جهت اطلاع، در القرآن پيش بينی شده كه محاسبات ترميم قشــــــر پوشش « اُزُن» نيز، كه مردم زمين را از امواج ماوراء بنفش خورشيد محافظت می كند و امروزه اين پرده سوراخ شده ، توسط ذی القرنين (كامپيوتر) انجام می گيرد:  (س ۹۰:۱۸) :

« تا که به محل طلوع خورشيد (مشرق زمين) رسيد و در يافت بر قومی طلوع ميکند که  برايشان سرپوشی عليه آن قرار نداده بوديم»

همچنين سدی كه نهايتاً بين قوم « جن» و كرهٔ زمين زده خواهد شدتا تجاوز و ظلم آنها را به بشر خاتمه دهد: (س۱۸: ۹۵)

« ربم مرا در امكانات بهتری قرار داده، پس كمكم دهيد به قوّه ای، تا بين شما و آنها  سدی  (انبوه) قرار دهم.»

ليكن چنانکه در آیهٔ  (۱۸: ۹۵) ملاحظه میشود، « ذي القرنين»، اين سمبول دانش با وجود تمام امكانات خارق العاده ای كه در زمين به وی داده شده كه سبب هر كاری را بداند، بدستياری بشر احتیاج دارد كه قوّه (برق) به او دهد تا بكار درآيد …

(توضيـــــــح، در « حكايت دو شاخه يا ذي القرنين نهائی درخت علم»).

« دو شـاخهٔ » علـــم « القــرآن»:

۳۶:۳۶  « تقديس او را كه تمام (مخلوقات) را ازواج آفريده، از نباتی که از زمين می روياند، و از  خود ايشان، و از آنچه که بدان علم ندارند.»

۵۱: ۴۹ « و ما از هر چيز دو زوج خلق كرديم ، شايد (از طريق علم) شما متذكر گرديد».

علم القرآن نیز “دوشاخه” است!

فتح يا گشايش علم قرآن مجيد، در دو بار و برای دو زمان مختلف مقرر شده بوده است:

اول بار در زمان « محمد»، و به توسط  پيغمبرمحمد بوده است:

( س ۳۱:۳۵) « آنچه از الكتاب سوی تو (ای محمد) وحي كرديم، حقِ (کتاب، کُل و مجموعهٔ کتاب) است،  تصديق كننده (كتب) پيشين آن، كه همانا ﷲ به خدمتگذاران خود آگهی بيناست.»

تمام كلمات الكتاب، بحق و صحيح به وی وحي شده، ليکن درک آنها از آن، بيش از تصديق كتب و قوانين دينی پيشين خود نبوده است.

قرآن مجيد آخرين كلمات رب برای مردم دنياست! لذا به همين دليل نيز محمد آخرين نبی يا پيغمير بوده است:

(س ۴۰:۳۳): « محمد پدر هيچيك از مردان شما نبوده ، ليكن رسول ﷲ و خاتم پيغمبران است، و   ﷲ عالم بهر چيز باشد».

پس در حاليکه پيغمبر محمد آورندهٔ کُل الکتاب بوده ، در آن زمان تمام علم آن به ايشان داده نشده؛ دليلش نيز واضح می باشد، زيرا علم زمان هنوز به رشدكافی خود نرسيده بوده که بتواند درک علم کتاب را میسر نماید. لـــذا فقط به مقدار « فهم كتب و قوانين پيشين» برايشان مقرر گشته بود:

(س ۸۵:۱۷):  « از تو درباره الروح (القرآن) سئوال می كنند بگو، الروح از امر رب من است و شما  از علم ، بجز اندكی داده نشده ايد».

 ( توضيح آيه: « روح» كُلاً از ﷲ است كه در زمين به مصرف امور رب متعال رسيده؛ كلمه « الروح»،  لقب القرآن است؛  مقدار روحی از روح « امر و فرمانِ » ﷲ باشد كه بمصرف كلام وی  در زمين رسيده است. كلمات قرآن مجيد بدون هيچ شك و شبهه ، دربردارنده روح و قوهٔ ﷲ هستند: (س ۸۱: ۲۰ -۲۱)  و امكان توليد انرژی روحی و  معنوی  بينهايتی دارند-.

  س ۸۱: ۲۰-۲۱   « دارای قوّه ای است كه عرش دارای آن است:

«مكين (محكم پايه گذاری شده بر مبني كُد رياضی) ، مُطاع (در جا اطاعت شدنی) لذا امين

(وفادار و با ايمان نسبت به امانتي كه حمل مي كنند) : عرش حمل كننده ﷲ،  و القرآن حامل

كلام ﷲ است.)

و زمانی که به محمد داده شده با قرآن مجید:

س۸۷:۱۵  «ودر حقيقت ما تو راهفتي از دو تا، دوتا داديم و القرآن عظيم.»

:   (هفت دو تا=  ۷×۲=۱۴ و  دوتا = دو صفر قرن ها= ۱۴۰۰).

دومين بار: (س۳۵:۳۲)

« سپس (بعد از تو محمد) ، ارث داديم اين كتاب را به كسانی از خدمتگذارانمان كه

(برسالت)  برگزيديم؛ پس (در ابلاغ آن) از آنها ظالم به نفس خويش گشت؛

و از آنها مقتصد؛ و از آنها سبقت گيرنده به خيرات (كتاب) بوده با اجازه ﷲ؛

هم اين است آن فضل كبير!»

پس با شــروع قرن پانزدهم (۱۴۰۱ قمری) ، بحمدﷲ، ما وارثين الكتاب شديم، در زمانی كه علم به رشد لازمه خويش رسيده است تا معرف كُل علم آن باشد

) نكته قابل توجه: پانزدهمين سورهٔ قرآن مجيد، « الحجر»، که در زمان پيغمبر به «وادی الحجر» معروف بوده، در واقع به معنای « قوٌهٔ خرد و درک»  ميباشد!! … –

پس برای این دومين گشايش قرآن مجيد در قرن پانزدهم، زمان علم و اهل خرد، اول بار:

مدرك و اعتبار سنديت (بيّنات) القرآن، بازگشته؛ مدرك و تصدیقی از زبان علم (رياضی) ، تا برای خردمندان جهان ثابت شود که:

الف-اولين تا آخرين حرف القرآن به وسيله يك كُد رياضی بهم زنجير گشته كه چنين بافت ادبيات با  رياضی كاملا از عهدهٔ انسانی  خارج بوده و هست ؛ و لذا مؤلف چنين كتابی جز خالق  بينهايت مقتدر غیر ممکن باشد؛

ب-بدين كُد رياضي، در عرض چهارده قرن گذشته تمام حروف آن حفظ گشته، هر دستبرد انسانی   را از متن آن پاك نموده، امروزه كتاب خالق را كامل و خالص ارائه می دهد.

معجزه رياضی القرآن در سال 1974 ميلادی به وسيله دكتر رشاد خليفه كشف شد.  اين مدركی است كه نه تنها ثابت می دارد که الكتاب كامل بوده، تاليف خالق و رب عالميان (رب مردم عالم) است؛ بلكه امروزه ديگر القرآن بدسته و نژاد بخصوصی تعلق نداشته، مربوط بهر مؤمن و اهل خرد مردم دنيا می گردد.

سپس، بعد از ارائه مدرك و سند رياضی، دوباره خود القرآن باز می گردد ليكن اينبار با فرقان كه فرق آن است از لحاظ “زمان”، “علم” و “قوم”  (س ۳۸:۴۷) ؛

 « حال آنکه شمابودید كه دعوت شديد در راه ﷲ انفاق كنيد، و از شما باشند که بخل ورزند!   و آنكه بخل می ورزد، مسلماً بر خويشتن بخل ورزيده ، و ﷲ بی نياز است و شما فقرائيد!

و اگر پشت كنيد، قومی غير شما را جايگزين تان می كند، پس آنان مثل شما نمی باشند».

منجمله در آنچه كه عرض اين قرون گذشته به اسم« سنّت و روايات» به قرآن کريم بسته اند و با آيات ﷲ شريک کرده اند، كه امروز نور علم زمان اين نوشته های باطل بشری را از آيات ﷲ مشخص و منزه می دارد.

لذا الفرقان، مجموعهٔ فرقان شدنيهای آيات القرآن است (س ۳: ۳و۴) ، واين چنين القرآن به تمام و كمال امر هدايت خود ، دو شاخه يا دو نيروی هدايتی «مدرك» و «فرقان» می رسد:

:۳- « فرستاد الكتاب را بر تو به حق، تصديق كننده آنچه (كتب و قوانين) پيش از آن بوده، و نازل  كرده است تورات و انجيل را،

۴:   « قبل از اين (قرآن) كه هدايتی بوده برای مردم؛ و فرستاده است الفرقان را.

مسلماً آنان كه به آيات ﷲ پشت كنند، به عذاب شديدی گرفتار می شوند و ﷲ   عزتمندی است صاحب اختيار بر انتقام».

پس توجه داشته باشيد كه القرآن نيز دارای صفت « ذي القرنين » يا دارای « دو نيرو در يك » يا دارای « قوَهٔ دو شاخه» هدايتی است و لذا بنا به كلام ﷲ، « راه و سبب رسيدن به هرچيز» باشد :  (س۴۸:۱۸):

«به راستی او را در زمين تمكين داديم و سبب هر چيز را به او داديم.»

الحمدلله رب العالمین

الفرقان  (۳):     نقش القرآن، عرش کلام ﷲ؛

Leave a Reply