الفرقان (۱): آنچه باید قبل از مطالعه الفرقان دانست

در این دومین افتتاح یا گشایش کلام ﷲ مجید، آنچه قبل از مطالعه بايد دانست:

در سال ۱۹۷۴ ميلادی، به خواست و شکرانهٔ ﷲ، در ايالت «آريزونا» در آمريكا، شخصی بنام دكتر “رشاد خليفه”، معجزهٔ یک کٌد ریاضی در القرآن را كشف نمود، و اینچنین پس از ۱۴ قرن، سِرّ

« حروف مقطع» قرآنی (مثلاً: الم.؛ الر.؛طسم … .که ۲۹ سوره از القرآن را ابتداء میکنند) فاش گشت.

اين اول باریست در تاريخ بشريت كه خالق متعال مدرك جسمی، ديدنی و لمس شدنی از وجود خود در دسترس بشر می گذارد … کٌل حروف القرآن با عدد -۱۹) کٌده شده است …

این یکی از بزرگترین معجزات علمی است! (س۷۴:۳۰ -۳۵ -۳۶)

۷۴ : ۳۰ « بر آن ۱۹ است.»

“: ۳۵ «حقیقتاً این یکی از بزرگترین است،»

“: ۳۶ «به جهت آگاهی بشر!»

بدين مدرك ﷲ  به مردم جهان اعلام می دارد كه القرآن، محتوی كلام و گفته خالق مردم عالَم است، و امروزه پس از چهارده قرن كلام ﷲ مجيد را خالص و بدون دستبرد بشری، به مردم، عالِمان و دانشمندان جهان ارائه می دارد.

لذا شناسائی معجزهٔ رياضی القرآن، اولين گام برای مطالعه جديد القرآن است! زيرا ﷲ، رب متعال، برای اين دومين بار گشوده شدن كتاب خود برای مردم امروزی دنيا، اول تصديق آن را با مدرك محكم ریاضی و مافوق بشری معرفی ميدارد، تا مردم اطمینان کنند که کلام خالق است، و در این قرون گذشته کاملا محفوظ مانده است؛ (در واقع این سنّت الهی است که هر بار قبل از کتاب، معجزه ای برای اطمینان مردم ارائه دهد)

و سپس اين فضای عظيم را برای مردمان امروزی دنیا با فرقان، يا فرق آن و تشخيص كلمات آن با علم زمان قرار داده، آن را در دسترس همگی و از هر نژادی می گذارد:

س ۸ : ۲۹ «ای کسانیکه ایمان آوردید! اگر از ‎‎‫‏‏‎’ﷲ ترسان’ باشید، برایتان فرقان قرار میدهد و گناهانتان را از شما منزوی کرده، برایتان میپوشاند؛ وﷲ صاحب اختیار فضل عظیم است.»

پس تا از کُد ریاضی القرآن وارد نشویم، به فرقان  (فرق) و فتح دوبارهٔ القرآن نمیرسیم. لذا قبل از شروع، حتماً باید از چگونگی کٌد ۱۹ و این معجزهٔ عظیم قرآنی واقف شد!

امروز بيش از دوازده قرن است كه در واقع القرآن بسته شده:

س ۲۵: ۳۰ «رسول گفت: رب من! قوم من این القرآن را متروک  (ترک شده) اتخاذ کرده اند»

و استفاده ای كه از آن بوده و هست، گرداندن قرآن روی سر مسافر و مريض، و يا تزئين سفرهٔ عقد و هفت سين است..

يعنی در واقع ما « كتاب متروكی» را پرستش می كنيم چون مفاد آنرا بنفع کتابهای« حديث» و

« سنّت» ترک کرده ایم … قرائت هائی نيز كه از آن می شود، اهميت و تحسين، همه مربوط به صدای قاری است … كسی مفاد را نمی فهمد، و یا بدان توجهی ندارد!

لزومی هم برای فهميدن نمیدانند …  زیرا تبعيت از دستورات خالق را کٌلًا از کتابهای « حديث» و « سنّت» قرار داده اند بدلیل اینکه ما فهم کلام ﷲ را نداریم … .و از روایت های هزار و چند صد سالهٔ مردمی که امروزه احدی نشناخته، و به اعتبار آنها بهیچوجه اطمینانی نیست، باید پیروی کنیم … و ما نیز پیروی کرده ایم و حال آنکه هیچ عقل سالمی با در دست داشتن کلام ﷲ، چنین چیزی را نباید بپزیرد … !

پس اقلاً هزار و دویست سالیست که ما مسلمانان گوسفند وار بدستور “علمای” قرآنی، احکام دینی را از کتابهای« حديث» و « سنّت»پیروی میکنیم! کسی هم نمیپرسد پس دیگر القرآن به چه درد میخورد..؟

لیکن هربار ارعابگری و تروریسم، قتل و خونریزی و چپاولی از طریق “مسلمانان” در دنیا سر میزند، فوراً افکار عمومی آنرا مربوط به القرآن میداند … .و حال آنکه  در تمام اين مدت كتاب خالق بسته و متروك بوده است!

ديگر از دلايلی كه باعث شده مردم از القـرآن دور بمانند، تفسير غلط از (س ۵۶: ۷۹) است كه:

« تنها پاكان آن را لمس می كنند»؛

اين آيه بهانه قرار داده شده كه كسی با دست ناپاك و بدون وضوالقرآن را نباید باز كند..!

حال آنكه طاهر بودن و پاك بودن بشر از نظر خالق، خالص بودن ايمان، و خالص بودن از شرك است؛  و منظور از « لمس كردن» كتاب نيز فهميدن و درك آن است!

اگر سابق براين پاك نگهداشتن صفحات به جهت خوانا بودن كلمات، و مواظبت برای نگهداری و حفاظ كتاب مطرح بوده است، امروزه با دستگاههای چاپ و فراوانی كاغذ، نداشتن وضو و دست كثيف مسلماٌ دیگر مطرح نيست، بلکه برای درک القرآن، طاهر بودن از شرک،شرک در کلام و کتاب ﷲ مطرح است!

(خواندن، نام بردن پیغمبران و امامان با ﷲ و یا بجای ﷲ شرک محسوب میشود!)

در اينجا توجهتان را به چند آيهٔ مربوطه جلب می كنم (س ۵۶: ۸۲-۷۵) تا خود قضاوت كنيد كه ما تا چه حد با دوری و ترک القرآن به خود ظلم كرده، و اوقات گرانبهای خود را بيهوده صرف روايات هزار و چند صد سالهٔ بی اساس بشری كرده ايم:

۵۶: ۷۵ «پس (بیهوده) به موقعیت های ستارگان قسم یاد نمیکنم،

: ۷۶ «و حال آنکه این قسم عظیمی است اگر بدانید؛

: ۷۷ «که حقیقتاٌ این قرآنی است پر کرم،

: ۷۸ «در کتابی پوشیده،

: ۷۹ «که لمس نمیکنند آنرا بجز پاکان،

: ۸۰ «نازل شده ای از رب مردم عالم!

: ۸۱ «پس آیا به چنین حدیثی بی اعتنائید..؟

:۸۲ «و رزق خود را به تکذیب آن قرار میدهید..؟»

(رجوع به فهرست ۱ “توضیح روی جلد / متشابهات”، که مسند قسمها باشند با حروف و کلمات القرآن: ستارگان = حروف القرآن)

به هر حال، امروزه ديگر زمان علم و دانش است؛ و مردم خردمند روايات و نقل قولهای هزار و چند صد سالهٔ انسانها را خریدار نیستند! و لذا از طریق علم باشد که امروزه ﷲ کلام خویش را به تمام مردم دنیا معرفی میدارد؛ و اطمینان میدهد که القرآن مفصل بیان شده و چيزی نيست كه (ما بدان احتیاج داشته باشیم) در الكتاب نيامده باشد: (س ۶ : ۱۱۴) ، (س ۶ : ۳۸)

۶: ۳۸ «جنبنده ای در زمین، و پرنده ای که به بالهایش پرواز کند نیست که بمانند خود شما طوائفی نباشند؛ در الکتاب هیچگونه تفریط  (فرو گذاری) نکرده ایم؛ سپس هم سوی ربشان محشور میگردند.»

۶: ۱۱۴ «پس آیا (معقول است که) مبدأ احکامی غیر ﷲ بجویم و حال آنکه او باشد که الکتاب را مفصلاً برایتان نازل کرده است. کسانیکه بایشان کتاب داده ایم نیز بخوبی میدانند که واقعاً نازل شده ایست از جانب رب تو بحق؛ پس تو از شک کنندگان مباش.»

پس برای زمان ما، و تا آخر دنیا، ﷲ برای باز شدن و افتتاح  (دوبارهٔ) کتابش، تصديق کتابش را با معجزهٔ علمی، و یک کٌد ریاضی که سر تا سر کلامش را محصور داشته، معرفی مینماید و ثابت میدارد كه در القرآن اشتباه، شك و شبهه ای نيست (س ۲: ۲) ؛

۲: ۲ «این الکتاب است، بدون هیچ شک و شبهه در آن، هدایتیست برای متقیان (ابدی) ،»

و سپس با “الفرقان”، فرق آن را معادل با علم زمان، تفصيل می دهد؛ مردم امروزه را بر عليه روايت و حديث بشری برمی انگيزد كه اينها مأخذ درستی ندارند و فقط از روی ظن و گمان باشند

(س۱۰: ۳۶-۳۸):

: ۳۶ « و اكثريت آنها تبعيت نمی كنند مگر از روی ظن و حال آنكه ظن (و گمان) بهيچوجه كفايت از حق نمی كند؛ در واقع ﷲ به آنچه می كنند داناست »؛

: ۳۷ « و در حالیکه اين القرآن از خود ساختهٔ غير ﷲ نیست، ليكن تصدیق  (کٌد رياضی) کنندهٔآنچه از پیش دارد، و تفصيل الكتاب است (با الفرقان) بدون اينكه هيچ شكی درش باشد، از رب مردم عالم است؛»

: ۳۸ « يا كه می گويند از خودش ساخته؛ بگو: پس سوره ای به مثل آن بياوريد و هركس غير ﷲ راهم به كمك بخوانيد، اگر راست می گوئيد». 

و اما دربارهٔ كاشف كُد رياضی، دكتر رشاد خليفه :

امروز كه ديگر كُد رياضی القرآن شناخته شده و امری است عيان و غيرقابل انكار، پس اگر كسی آن را دريابد، و نتواند دليلی بر عليه حق بودنش ارائه دهد (س ۱۷: ۸۸ ) ، و با اين حال آن را انكار كند، پس كافر محسوب می گردد؛ (۱۷ : ۸۸  « بگو: اگر انس و جن كلاً جمع گردند بر آنكه به مثل اين القرآن بياورند، مثل آن را نمي آورند، ولو هم كه پشتيبان يكديگر گردند»)

و اگر هم كه معجزه را قبول كند ولی شخص كاشف آن را به رسالت ﷲ قبول نداشته باشد، باز هم حقیقت را انکار کرده است؛ زيرا كه در اين صورت به حقیقت آگاهی، کنترل و نظارت ﷲ بر حوادث دنیوی، منکر شده است:

) اگر ﷲ به همه چيز آگاه است و روی همـــه چيز قدرت دارد، پس چگونه كسی بيخبر و بدون اجازه اش سرّ نهفتهٔ كتابش را، كه بيش از چهارده قرن احدی به آن دست نيافته، بخودی خود کشف کند؟؟!

) و اگرهم که او را از قبل انتخاب و مآمور کرده ، پس شخص انتخاب شده، رسول ﷲ است!

  • (در اینجا باید فرق بین لقب “پیغمبر/ نبی” و “رسول” را خاطر نشان شوم: “پیغمبر یا نبی”، رسولیست که کتاب جدید آسمانی از طرف ﷲ بیاورد؛ و “رسولی” که لقب پیغمبر ندارد،علاوه بر موعظه عليه شرك و بت پرستی، رسالت بر امر بخصوصی از كتابی دارد كه نبی قبل از وی آورده است. )
  • « محمد»، آخرین نبی و پیغمبر بوده است زیرا القرآن آخرین کتاب آسمانیست:
  • س۳۳:۴۰ «محمد پدر هيچيك از مردان شما نیست ليكن رسول ﷲ و آخرين نبی است، ﷲ بهر چيز دانا است » 

(توجه بفرمائید که در این آیه گفته نشده که محمد آخرین رسول است، بلکه رسول ﷲ و آخرین نبی است)

پس، مآموريت دكتر خليفه نيز، آوردن« بيّنه»يا مدرك و تصديق رياضی كتابِ « محمد» بوده است (و لذا آنچه مربوط به عدد و رياضیات است؛ حساب سال آخر دنيا؛ و البته دوری از شرک و خالص كردن عبادت، دفعات صلوٰة، و طرز پرداخت زكات) ، كه البته حدود اين رسالت نيز در سورهٔ « البينه» (س ۹۸) تذكر داده شده است؛ او رسولی است كه پس از تمام نبيين و لذا آخرين نبی بايد بيايد و تصديق آخرين كتاب خالق و كتابهايشان را بياورد (س ۳: ۸۱):

« و هنگامی كه ﷲ (از انسان) پيمان نبيين گرفت: كه آنچه به شما از كتاب و حكمت دادم و سپس رسولی بر شما بيايد كه آورنده تصديق برای آن (كتابی) كه با شماست باشد، به او ايمان بياوريد و او را حمايت كنيد؛ گفت آيا اقرار كرديد و بنابر اين معاهده مرا گرفتيد؟ گفتند اقرار كرديم؛ گفت پس شاهد باشيد و من با شما از شاهدينم ».

نتيجتاً، خارج از حدود رسالت، يك رسول، بشر است و جايزالخطا! پس نبايد تمام حرفها، اعمال و تصميمات او را، و بخصوص اشتباهات او را، حرف الهی، كار الهی و نقشه و طرح امتحانی الهی دانست كه در غير اين صورت باز همان بت پرستی و شرک سابق بر این است، و رسول را شریک در قدرت ﷲ نمودن … !

اگر ﷲ در القرآن خطاهای محمد و ديگر رسولان و پيامبران را گوشزد كرده، که در ضمن هيچ رسول و پيغمبری نبوده كه اشتباهی نكرده باشد، به این دليل است كه ما در دام شرك و رسول پرستی نيافتيم و آنها را صفات و صلاحيت الهی ندهيم؛ چیزیکه متاسفانه مرض كلی مذاهب امروز دنيا است!

كار و كلام ﷲ فاقد از هر گونه خطا و اشتباه است!

و هرگز نیز كلام خود را به غلط، برای آزمايش مردم، ارائه نمی دهد!!..

اشتباه دكتر خليفه نيز اين بود كه ترجمه انگليسی خود را (علاوه برمعجزهء ریاضی) از القرآن، كار و قول ﷲ اعلام کرد …  در حالی كه علناً قول ﷲ نبوده زيرا در آن اشتباه و خطا هست (كه اين نيز در القرآن آورده شده است) ؛

س ۶۹: ۴۴-۴۶ « چنانچه رسولی قول و گفته خود را بجای گفته ﷲ به مردم بنماياند، ﷲ رگ قلبش را می بٌرد و هيچيك از شما نيز كه مأمور حفاظت او هستيد، جلودارش نمی باشيد».

و بحمد ﷲ، رب متعال اشتباه او را بخشیده:

(۳۶: ۲۶ -۲۷): « به وی گفته شد: “داخل جنّت شو”، گفت ایکاش که قوم من میدانستند،»

« که رب من مرا بخشیده و مرا در زمرهٔ مکرمین آورده است.»

لذا رشادخليفه حدود رسالت خود را به كمال اجرا كرده و بحمدلله ما را بدان ارشاد نمود.

در اینجا مكرراً جهت يادآوری، حدود رسالت ایشان عبارت بوده از:

) اثبات منزه و طاهر بودن الكتاب، لذا تلاوت، يا از بر خواندن صحفی مطهر:

س ۹۸: ۲ «رسولی از ﷲ تلاوت میکرد صحفی (مطهر) پاکیزه شده را،»

۹۸: ۳  « كه در آنها نوشته ها استوار (استحكام بر اساس مدرك رياضی) باشند!»

(كُد رياضی دو آيه را که بشردر قرون گذشته به کلام ﷲ اضافه کرده بوده، س ۹: ۱۲۷ و ۱۲۸، حذف كرد و كتاب ﷲ را طاهر نمود).

) خالص كردن دين برای ﷲ: اسم احدی غير ﷲ و با ﷲ برده نشود، چه در دعا واستعانت، و  و چه برای شفاعت ، ذكر غير ﷲ، خالص كردن صلوة از شهادت بغیر ﷲ، و پرداخت زكات

(س ۹۸: ۵) ؛

« و فرمانی داده نشدند، مگر اينكه ﷲ را عبادت كنند در حاليكه برايش دين را مخلصانه و بحق  بدارند و قيام به صلوة كنند و زكات بپردازند، و چنين باشد دين درست حقيقی».

) و اعلام سال آخر دنيا كه جزو محاسبات رياضی بشمار آمده است.

پس این حدود رسالت دکتر خلیفه بوده؛ و ايشان رسالت خود را تمام و كامل انجام داده است و انشاﷲ، رب عالميان بر آمرزش و رحمت خويش بر وی بيافزايد!

در خاتمه اين فصل، وظيفه خود می دانم كه نكات ذيل را يادآوری كنم و كلام من خطاب به كسانی است كه امروزه با وجود دانستن، احکام دینی ﷲ را از ترجمه انگليسی قران ایشان،پیروی میکنند:

اين افراد بايد مواظب باشند و موعظه اساسی خوداو را دربارهٔ رسول پرستی، و پيروی از سنّت و روايات، فراموش نكنند.

ترجمه انگليسی او را مبادا اصل كلام الهی بدانند و درب بازشدن علم كلمات القرآن را، امروزه بر خود ببندند. علم القرآن تنها كٌد رياضی آن نيست، بلكه اين فقط معجزهٔ پيش درآمد آن بوده است.

ترجمهٔ فارسی كتاب وی نيز، تا جايی كه من می دانم و خود شاهد يكی از موارد آن بوده ام، حتماً بايد از روی انگليسی ترجمه می شده، و مترجم حق تصحيح اشتباهات او را نداشته، كه در غيراينصورت مورد قبول « هيئت داوران» قرار نمی گرفته و اجازه برای چاپ آن داده نمیشده … !!

اينكارها خلافی بزرگ است و همان بستن درب معلومات الكتاب، بر خويشتن و ديگران میباشد.

اسم بچه ها را « رشاد» گذاشتن، يا به احترام  نام وی از جا برخاستن، لقب به اسم وی دادن، مراسم دينی و عيد و غيره را حتماً در مسجد او گذراندن و عكس او را بين حواريون تقسيم كردن و …

اينها حرفهايی است كه من از گوشه و كنار شنيده ام و اميدوارم كه صحت نداشته باشد زيرا اگر منظوری هم در كار نباشد، بسيار خطرناك است. خطرش بيشتر متوجه نسلهای آينده میگردد زيرا باز

« همان آش و همان كاسه» … باز ذكر فرد مرده و زيارت و شمايل و حديث و سنّت …

انشا ﷲ حضرت حق يكتا به همگی توفيق دهد كه بهتر كلماتش را درك كنيم تا راه حق را بيابيم و عبادت را برايش خالص گردانيم.

الحمدلله رب العالمین.

رجوع به صلوٰة، امری حیاتی و ذخیرهٔ نور و انرژی ﷲ برای بشر

فهرست شمارهٔ -۳)  : صلوٰة”  یا توصّل به نور ﷲ –

Leave a Reply