الفرقان -تشخیص، فرق، تفسیر علمی زمان از- القرآن -۱۴-
بســم ﷲ الــرحمن الرحيــم
الرحمن/خلقت انسان) بشر
س ۲۳: ۱۲-۱۴
– « و محققاً ما انسان را از عصاره ای از گِل خلق كرديم؛»
« سپس او را نطفه قرار داديم و در جايگاهی محكم و ثابت مستقر نموديم؛»
) « پس نطفه را علقه (لخته خون به شكل زالو) آفريديم، پس علقه را (به شکل سقزّی) جويده شده خلق كرديم؛ پس اين مادّه (چسبنده) جويده شده شكل را استخوانها قرار داديم، سپس بر استخوانها گوشت پوشانديم!»
جهت یاد آوری:
چنانکه در مقالهٔ قبل از نظر خوانندگان گذشت؛ سران دنيا (آسمان، زمين، كوه و انسان) ، هنگامی كه در عالم ذرّه می زيستند، امانت « روح» ﷲ به آنها پيشنهاد گشته و تنها انسان داوطلب شد كه آن را حمل نمايد (س۳۳:۷۲-۷۳) . لذا بدین جهت بوده که ﷲ عناصر دنیا را از هم جدا کرده، زمین را برای زندگی انسان در مدت زمان امتحانش آماده میسازد، چنانکه در همین مقاله ملاحظه میگردد.
شرط حمل روح نیز بر این بوده که انسان در زمان زندگی در زمین، کفران این نعمت نکند، رب و ارباب روح را فراموش نکند، و شریکی برایش قائل نشود.
بنابر اين، و در رابطه با آنچه دربارهٔ عهد و قولنامه ابليس در این مقالات “الرحمٰن” ذكر خواهد شد، ﷲ رب متعال با جميع بنی آدم عهد بست و آنها را بر خويشتن شاهد گرفت:
س ۷: ۱۷۲-۱۷۳ :
– « و آنگاه كه رب تو از بنی آدم، از پشته های ايشان، ذرّيه ايشان (عهد) گرفت و آنها را شاهد بر خويشتن قرارداد … آيا من رب شما نيستم؟ گفتند بلی شهادت داديم! تا روز قيامت بگوئيد ما بدين آگاه نبوديم،»
) « يا بگوئيد، اگر اجداد ما از قبل شرك ورزيدند، ما نژاد بعد آنها بوديم، آيا به عمل باطل آنها ما را هلاك می كنی … ؟»
پس مطابق با کشفیات علمی، مبداء را پس از زمان شكافته شدن اوليه آسمان، در اينطرف “ديوار پلانک”، و انفجارهای بعدی “سوپر نوا” (ستاره های نسل اول) ، بيرون آمدن عناصر ثقيل (آهن) برای بوجود آمدن ستارگان
“نسل دوم” و كراتشان (رجوع بکشفیات علمی) … و لذا تشكيل شدن كره زمين در پست ترين و پایین ترین نقاط دنيا، و فاصلهٔ كافی با خورشيد و حرارت آن، و آب باران آسمان … محلی مستعد زندگی برای انسان، شروع می کنیم …
و باز بنا به کشفیات علمی، یک تك سلول زنده و پس از ملیونها سال زوجش، در طی ملیون، بلیونها … سال به صورت نبات از دل خاك بيرون روئيده، سپس به جانوران آبی، و از جانوران آبی، به جانوران خاكی، خزندگان
(و پرندگان و حشرات) ، و از جانوران خاکی نهايتاً تبديل به انسان شده … و حال به آیات القرآن بپردازیم که فرضیهٔ علمی را تآئید مینماید:
بنا به سنّت یا سيستم خلقت ﷲ، كه هرگز تبدیل و تحویلی درش نمیباشد (همه چيز زوج آفريده شده و زوج هر چيز نیز از خود آن جدا میگردد،..) ؛ زمين که زوج آسمانش باشد، در وحله اول از آسمان جدا میگردد … و ﷲ كوهها را بر زمين می افكند تا بدينگونه جهت استواری ياری اش دهد (س ۵۰: ۷ ) و از تلاطم و آشفتگی بازش بدارد (س ۳۱: ۱۰ رجوع به پائینتر).
س ۵۰: ۷ « و زمين را ياری داديم و در آن استواری افكنديم و رويانديم درش از هر زوجی زيبا».
سپس زمین را گسترده (س۹۱:۶) ، مسطحش نموده (۸۸: ۲۰) ، برای كشت آماده اش میدارد:
۹۱: ۶ « و زمین و گسترش آن»
۸۸: ۲۰ « و به زمین که چگونه مسطح شده»
پس عناصر سنگين زائيدهٔ بطن ستـــارگان كه به صــورت ابر در آسمـــان شناور بوده اند، به زمين می بارند:
س ۵۰: ۹ « و از آسمان آبی بركت دار نازل كرديم كه بدان رويانديم باغهايی و دانه كشت كردنی».
و هستهٔ حيات و زندگی در زمين، در دل خاك كاشته شده … و برای مردم به زمين وضع زندگی داده شد:
س۵۵: ۱۰ « و زمین را برای مردمان وضع کرد»
پس كشت زمين امتداد داده می شود و كوهها … سپس نهرها … و از كل ثمرات زوج دوتا، مثلاً شب و روز و غيره، در آن برقرار می گردد:
س۱۳:۳ « و اوست آنكه زمين را امتداد داده، در آن استواريها قرار داد و نهرها؛ از كل ثمرات در آن زوج دوتا قرار داد (چنانكه) می پوشاند شب را روز؛ حقيقتاً در اين نشانه هااست برای قومی كه تفكرمی كنند.»
و اینچنین، تداركات رزق و روزی برای بشر ديده میشده … . ﷲ زمين را مفروش میدارد و برای پذيرايی و تولد نو زاد، گهــواره اش تــزئين، و آماده می گردد … و حقيقتاً ﷲ نيكــو گهــواره ای برایش گسترده بوده:
س ۵۱: ۴۸ « و زمین را فرش نمودیم و چه نیکو گستردیم»
سپس، بعد از خلقت جميـع عناصر در زمين، ﷲ به آسمان پرداخته، هفت آسمان از هم سوا كرده:
س ۲: ۲۹ « اوست كه جميع آنچه را كه در زمين است برايتان خلق كرد؛ سپس به آسمان پرداخت و سوا كرد هفت آسمانها را، و او به هر چيز عالم است.»
۳۱: ۱۰ « آسمانها را خلق كرد بغير ستونی كه شما ببينيدش؛ و در زمين استواركننده ها افكند كه از تلاطم برهيد و از هر جنبنده در آن پراكند، و از آسمان آب نازل می كنيم كه از هر زوجی در آن كريم (فراوان اعلا) برويانيم».
پس، آسمان دنيا را در كمال زيبائی به كواكب بياراست:
س ۳۷: ۶ « در واقع ما زینت آسمان دنیا را به کواکب تزئین کردیم»
و اینچنین کره زمين بر خلاف بقيه كرات منظومهٔ شمسی، به نهايت زيبائی تزئين، و برای زندگی مجهز شد:
س ۱۸: ۷ «ما آنچه را كه بر زمين است زينتی برايش قرار داديم تا آنها را بيازمائيم كه كدامشان عملاً نيكوترند»
{ در اين باره به گفته های فضانوردان دربارهٔ كرهٔ زمين دقت بفرمائيد:
« در فضا، كرهٔ زمين با آسمان آبی و ابرهای سفيدش، مانند جواهر نايابی است كه بيش از هر چيــز جلب تــــوجه می كند، چنانكه با مشاهده آن نفس در سينه حبس می گردد. اين زيباترين شیء فضا، در حباب آبی رنگ جوّی خود پيچيده شده، به دور خورشيد می خرامد در حاليكه توليد كننده و تنفس كننده اُكسيژن خود، قرار دهنده نيتروژن يا ازت خود از هوا به درون خاكش و به وجود آورنده آب و هوای خود باشد، تنها جای قابل زندگی در تمام كرات منظومه شمسی است. »
و حال به اين آيه توجه فرمائید:
س۷۷: ۲۵ « آيا ما زمين را خود كفا قرار نداديم؟ (پس چگونه ايمان نمی آورند؟) » }
پس خالق متعال، از زوج زمين و آسمـــان، به آب باران، در بطن یا دل زمين، در گِل و لجن كهنهٔ سالخورده، تك سلول زندگی مخلوقات، یا فرزندان زمین را بدنیا می آورد … ؛ و سپس از پهلوی اين تك سلول بعدها زوجش جوانه میزند
(س ۳۹: ۶ در پائین) ؛ و از اين زوج (یا دو نفس واحد) نيز هر آنچه امروزه در زمين يافته می شود: نبات … حيوانات … و نهايتاً ژِن حیوانات که کامل گشته، انسان صورت گرفته است!
س ۷۱: ۱۷ « و ﷲ شما را از زمین، نبات برویاند!»
در طی مراحل سیر تکامل انسان بوده كه ﷲ ملائك را، كه در خلقت آسمانها و زمين و مخلوقاتشان حضور نداده بوده، از بوجود آمدن بشری مطلع می سازد:
س۱۵:۲۸ « و آنگاه كه رب تو به ملائك گفت: من مشغول آفريدن بشری هستم از گِل خشك، از لجن،»
پس چون سیر تکامل انسان كامل شده و از بقیهٔ مخلوقات سوا گشته، (س۸۲: ۷ و۸) ، ﷲ از روح خویش در او دمیده … . و “ژِن” (يا عامل موجود در كروموزوم، ناقل صفات ارثی) بشر را، كه همان ژن “آدم” بوده باشد؛ و زوجش را نيز که از خود آن قرار داده، و سپس نواده ها … در زمين انتشار میدهد: (۳۰: ۲۰)
س۸۲: ۷ « اوست كه تو را خلق كرد، پس سوايت كرد، پس تعادلت داد،»
۸۲: ۸ « در هر صورتی كه خواست تركيبت داد.»
س ۳۰: ۲۰ « و از نشانه هايش اينكه شما را از خاكی آفريد، سپس چون بشر شديد انتشار يافتيد.»
پس اول بار ژِن بشر بدين صورت، و سپس نژادش به صورت پيوندی در زمین منتشر گشته:
س ۲۵: ۵۴ «اوست كه از آب بشر را آفريد پس او را نسبی و زوجی (نژاد و پيوند) قرار داد و رب توقدرتمنداست»
نسل انسان (حیوانی) نيز بتدريج از روی زمين برداشته شده، نسل تكميل شده با روح ﷲ، جماعت بشر امــروزی در کٌرهٔ زمين را تشكيل می دهد.
از این آیات بخوبی واضح است که فرضیهٔ سیر تکامل در نسل انسان صدق میکند:
س ۳۹: ۶ « شما را از يك نفس واحد آفريد، سپس زوج آن را از خود آن قرار داد؛ و برايتان هشت ازواجی از دامها نازل كرد؛ می آفريند شما را در بطون (شكمهای) مادرانتان، آفرينشی پس از آفرينش (اوليه) ، در ظلماتی سه گانه! چنين است ﷲ رب شما، فرمانروائی از آن اوست، الهی غير او نباشد!
پس دیکر چگونه منصرف می شويد؟»
آيهٔ نامبرده (س ۳۹: ۶) ، كه در مقالات قبل نیز آورده شد، يكی از مهمترين آيات قرآنی در بارهٔ خلقت انسان است كه كاملاً اكتشافات علم را در بارهٔ کٌل خلقت از یک “تك سلول زنده”، تائيد می دارد؛ لذا فرقان متن آيه باز در اينجا تكرار می شود تا توجه خوانندگان، بخصوص به نكات “كليد سّر” این آيه، جلب گردد:
«شما را از یک نفس واحد آفرید … » :
اولين “كليد”، چنانكه ملاحظه می گردد در تكــــرار « يك» و « واحد» بودن نفس است؛ و اين بخوبی نمودار است كه منظور از « يك نفس واحد»، نمی تواند « يك انسان واحد» باشد زيرا اولا، بدن انسان به هر حال انفرادی است و ديگر لزومی به تأكيد دوبارهٔ واحد بودنش نيست؛ در ثانی بدن انسان « واحد» نيست و « مركب» از سلولها است … پس « يك نفس واحد» به معنای « يك تك سلول» است.
« … سپس زوج آن را از خود آن قرار داد … »
دومين نكته در نبودن اسمی از « آدم و حوا» است؛ و بر حسب كشفيات علمی امروزه و بطرزی كه در اين آيه آمده، « زوج » اين تك سلول، و یک نفس واحد، بعدها ازپهلوی خود آن جوانه زده است.
« … و برايتان هشت ازواجی از دامها نازل كرد؛ … »
نکتهٔ بسیار پر اهمیت در اینجا، نازل شدن این احشام است. زیرا این هشت زوج جزو سیر تکامل انسان نبوده اند؛ و نازل شده اند تا انسان بتواند از آنها تغذیه کند (۶: ۱۴۳-۱۴۴).
« … می آفريند شما را در بطون مادرهايتان، … »
نکتهٔ اصلی که در این آیه سیر تکامل را نمودار شده است؛ در كلمهٔ « بطون» مادرانتان، بجای “ارحام” … میباشد!
« بطن»، به معنای « شكم» و كل اعضاء درونی است، و لغتی است كه در القرآن، غیر از انسان برای حيوانات
(۲۴: ۴۵، ۲۳:۲۱۱۶: ۶۶) ، حشــرات (۱۶ : ۶۹) ماهی (۳۷ :۱۴۴) ، همچنين زمين و ديار (۴۸: ۲۴) نیز بکار برده شده است. لیکن برای حیوان و انسان، جنین در “رحم” ذکر شده:
س۳ :۶ « اوست آنكه شما را در ارحام تصوير می دهد چنانكه می خواهد؛ نيست الهی جز او، يكتا توانای يكتا حكيم.»
و در آیات ذیل نیز ملاحظه میشود که در بارهٔ اشخاصی است در زمان جاهلیت (که به ﷲ دروغ می بسته اند … ) که آگاهی علمی به کلمهٔ “رحم” نداشتند … :
س۶: ۱۳۹ « و گفتند: آنچه در بطون اين چهارپايان است مختص مرد هایمان می باشد، و بر زنانمان حرام است … !»
۶: ۱۴۳ « هشت زوج ها؛ از جفت (نر و ماده) گوسفند و از جفت (نر و ماده) بُز؛ بگو آيا دو نر را حرام كرده يا دو ماده را؟ يا آنچه كه ارحام دو ماده دربر دارد؟ با علم مرا آگاهی دهید اگر راست می گوئيد.»
{توجه: اصطلاح « هشت زوجها» (انعام) ، تنها دوبار در القرآن ذكر شده، در همين آيه ۱۴۳ و در س ۳۹: ۶، كه يكی در صدق تفسير ديگری باشد. ضمناً هشت جفت نازل شده، گوسفند، بٌز، گاو و شتر، نام برده شده اند}
تكراراً يادآوری می كنم كه در قرآن كريم همه چيز به تفصيل بيان شده و هر لغت به معنای خاص خود میباشد.
پس کلمهٔ بطون در این جمله به مناسبت اینست که انسان از مادرهای مختلفی خلق، و تکامل یافته، منجمله :
“زميـن”، “نبـات”، “حيـوانات”، “انسان”، “بشـر”، و امروزه لوله های آزمايشی لابراتوارها بطرزخلقت پيوندی … ،
و لذا همگی دارای “رحم” نبوده اند …
توجهتان را به دو جملهٔ ذیل در آیات بالا جلب میکنم:
« شما را در بطون مادرانتان بوجود می آورد … »؛ و « شما را در ارحام تصوير می دهد … »
فرق بين اين دو جمله چیست؟
۱. در جملــه اولی: واضح است كه منظور از « مادرانتان»، تنها مادران «انسانی و بشری» نيست زيرا «حيــوان، انسان و بشر» دارای « رحم » باشند و جنينشان در ارحامشان صورت می گيرد و اگر نه جمله می بود: « شما را در ارحام مادرانتان می آفريند..»؛
۲. و در جمله دومی در « ارحام» تصوير داده می شويد، زمانی است كه ديگر به صورت انسانی درآمده ايم و در« ارحام» مادران خود (پس از سه ماه طی مراحل آب، گیاه، انسان) بشر می گرديم. پس با همين كلمه
« بطون »، رب عالميان فرق اين دو جمله را مشخص نموده، و علم زمان امروزه معنای آن را برايمان روشن می نمايد.
همچنین دو آیهٔ ذیل، که در تآئید سیر تکاملی بودن خلقت انسان است:
س ۷۱:۱۴ « و حال آنکه شما را به اطوار (دوره به دوره) خلق کرده.»
و تنها در گذراندن مراحل آب، خاک، نبات، … بوده كه ما «جزئی فاقد فهم» بوده ایم:
۱۶: ۷۸ « ﷲ شما را از بطون مادرانتان خارج کرد در حالیکه هيچ فهمی نداشتید و برايتان شنوائی، بصیرت و ذهن (احساس و شعور) قرار داد تا شايد سپاسگزار شوید.»
« … .آفرينشی پس از آفرينش، در ظلماتی سه گانه؛ … »
پس از خلقتِ اوليه (در تكامل ژن انسانی) ، خلقتی در ظلماتی سه گانه (يا سه جدار و پردهٔ پوشش، و يا سه عالم وجود، عالم سلول، عالم درونی بدن و عالم خارج بدن) …
« … .چنين باشد ﷲ، رب شما كه فـــرمانروائی از آن اوست؛ الهـــی غير او نيست؛ پس چگـونه منصرف می شويد؟»
پس زوج آدم (بشر) و سپس نژاد بنی آدم (كه از ژن آدم بوده اند) بتــدريج در زمين بروز ميكرده، انتشار می يافتند؛
اول در “جنّتی” يا باغی سبز خرم، كه در روی همين زمين بوده است.
شرايط زمين در آن هنگام از لحاظ جوّی، آب و هوای سالم بدون هيچ آلودگی فوق العاده بوده است؛ نباتات سبز و خرم، وفور نعمت، ميوه جات پاك و مقوّی، درختهای سالم پر شاخ و برگ، آب و سايه فراوان، استعداد خاك بهر كشت و روزی و غیره … بحد اعلا، كفايت كننده كل مايحتاج نسل انسان در زمين بوده است.
پس هنگامی كه رب متعال زمین را تحويل به « آدم» و « بنی آدم» داده است، زمين حقيقتاً جنّتی بوده بدون سختی زندگی، مرض و بيماری، گرسنگی و عريانی، شدت گرما و سرما، (س ۲۰: ۱۱۷، ۱۱۸، ۱۱۹) :
۲۰: ۱۱۷ « پس گفتيم، ای آدم در واقع اين دشمنی است برای تو و زوجت، پس مبادا شما دو تا را از جنت برون برد كه دچار به سختی گردی؛»
۲۰: ۱۱۸ « همانا برای تو در آن نه گرسنگی باشد و نه عريانی،»
۲۰: ۱۱۹ « و آنكه در آن نه گرفتار تشنگی شوی و نه آفتاب شديد.»
همچنانکه نسل خود وی بدون هيچ عيب و نقص، در كمال سلامتی بوده است آنگاه كه ﷲ آنها را هشدار داده كه شيطان دشمن ايشان است پس مبادا که از چنين مقامی آنها را بدر آورد كه دچار سختی زندگی گردند. آنها را آگاه کرد كه كار شيطان بر اين است كه راه سلامتی و راحتی را، كه پيروی از امر و نصايح رب باشد، بر آنها مسدود سازد.
پس با صادر شدن اولين امر و نصيحت ﷲ به آدم: (۲ : ۳۵ « و گفتيم ای آدم! تو و زوجت ساكن جنت شويد و بخوريد از آن به فراوانی هر چه بخواهيد؛ ولی نزديك به اين يك درخت نشويد كه از ظالمين می گرديد.») ،
كار « الشيطان» در زمين شروع می گردد …
شيطان آنها را وســوسه كرده و آنها از امر رب ســرپيچی می كنند (۲۰: ۱۲۰)
« پس شيطان سويش وسوسه كرد، گفت، ای آدم آيا راهنمائيت كنم بر درخت جاودانی و ملكی زوال ناپذير؟»
سرپيچی از امر ﷲ نيز چنانكه در (۲: ۳۵) ملاحظه شد، موجب ظلم است و آلودگی تولید میکند!
و چنانكه قبلاً ذكر شد که سه دنيای انسان، يكی بوده، هر جزوشان به يكديگر مربوط می باشد؛ لذا ظلم به نفس (دنیای سلول) ، همان آلوده کردن دنيای درون و دنيای بيرون است كه موجب فساد آب و هوا و خاك می گردد (۳۰: ۴۱) :
« ظاهر گشته فساد در بر و بحر بدانچه مردم بدستان خود كسب كرده اند تا بچشاند كيفر بعضی عملشان را شايد كه بازگردند.»
و بدين سرپيچی، بشر اولين « آجر» ساختمان جهنم خود را روی زمين، و در جنّت خويش تاسيس كرد!
و ﷲ، يا قوای نظام طبيعت دنيا، آدم و زوجش را از مقام باغ و جنّت، وفور نعمت و زندگی راحت « سقوط» میدهد:
س ۲: ۳۶ « پس از آن (درخت) شد كه شيطان آن دو را بلغزاند و بيرون راند ايشان را از آنچه در آن بودند؛ و گفتيم، هبوط كنيد دشمن بر يكديگر و برايتان در زمين مقر و متاعی باشد تا زمانی.»
توجه: كلمهٔ « هبوط»، كه در اين آيه استفاده شده، به معنای تنزل از مقام و امكانات است و بطور يقين (چنانكه تابحال ترجمه شده) تنها فرود آمدن از آسمان به زمين نيست … و دليلش نيز واضح در آيهٔ ذیل است:
۲: ۶۱ «.. (موسی گفت) شما هبوط كنيد به مصر كه آنچه را سئوال می كنيد، می یابید..!!»
نكته ديگر اينكه اين سقوط مقام و مكان، شامل حال شيطان نيز می گردد، زيرا با هر وسوسه و از راه بدر كردنی، مرتكب به ظلم نفس می شود كه منجر به آلودگی بيشتری می گردد؛ پس به بهای هر اغوای نفسی، آجری به بنای جهنم خود نيز می افزايد.
پس اخراج می گردند سوی سختی و تنگنا …
{ اين مطالب نيز امروزه به وسيله علــــم ثابت شده؛ انسان اوليـه در دره ای بسیار زیبا، پر نعمت و خوش آب و هوا بين « تـانزانی – كينيا» حوالی رود « نيل» در افــريقا می زيسته كه آن را « درّه انسان » يا « Homo valley» می خوانند؛ و پس از چندی، ساكنين بعلت زمين لرزه های متعدد مجبور به ترك آنجا شده اند؛ عده ای به طرف شمال رود نيل و عده ای به طرف جنوب، كه جنوبیها بتدریج از بين رفته اند وعدهٔ شمالی ها، بشر امروزی کرهٔ زمین باشند.}
و اما در بارهٔ “درخت” ممنوع شده … .
دربارهٔ اين « درخت» نيز تابحال خيلــی گفته شده … بعضــی گفتــه اند درخت سيب، … و بعضی گندم … (گندم روی درخت … ؟) بهرحال هيچيك از اينها در القرآن ذكر نشده. دليلش نيز بسيار واضح است:
چرا رب متعال سيب و گندمی را كه برای انسان مفيد و ضروری قرار داده، برای این دو تن منع كرده باشد؟
غلط اندازی كار شيطان است، و رب هرگز بغلط هدایت نمیکند!
پس اگر صحبت از ميوهٔ اين درخت در القرآن نشده، بدينجهت است كه فر آورده و محصول درخت جزو خوردنی های باغ یا جنّت نبوده … « … .ساكن جنّت شويد و بخوريد از آن به فراوانی هر چه بخواهيد؛ … » (۲: ۳۵)
اين “درخت” در واقع “درخت ژنتیک” (DNA) ، اصالت صفات ارثی رب به بشر بوده، که هر دست برد درآن باعث تغییر اصالت ژن میشده..؛
اين “درخت”، “نور هدایت” (۲۴: ۳۵) یا “امانت روح” رب متعال بوده که به انسان داده شد، و ژن انسان را تکمیل به بشریت کرد؛
اين “درخت”، در واقع سمبول حريم تقدس و پاكی بوده، كه با گناه نافرمانی از امر و هدایت رب، حرمت آن كشف و برداشته می شده و درب آلودگی در دنيای (درون و بيرون) انسان را میگشوده است!
الف) رب متعال هرگز امر و فرمانی بدون دليل و تنها محض ميل به امر و نهی نمی دهد، بلكه كلاً جهت منفعت بشر است؛
ب) به محض اينكه از درخت چشيده اند، عريانی ايشان بر يكديگر ظاهر گشته:
۷: ۲۲ « لذا آن دو را به غرور دلالت كرد، پس وقتی درخت را چشيدند عوراتشان برايشان عيان گشت و شروع كردند به پوشاندن بر خود از برگ جنت؛ و ندا كرد ربشان ايشان را: مگر شما دو را از اين درخت نهی نكرده بودم و بهر دو نگفتم كه مطلقاً شيطان برايتان دشمنی آشكار ست؟»
پ) همچنين اگر دقت شود، درآیه ذیل گفته شده كه شيطان آنها را وسوسه كرد برای اينكه عورتشان را برهم نمايان سازد:
س ۷: ۲۰ « پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا عوراتشان را که برآنها نهان بود، برایشان نمایان کند؛ و گفت ربتان شما را از اين درخت نهی كرده كه مبادا شما دو فرشته شويد و يا از جاودانان گرديد.»
(در این آیه نیز وصف “درخت”، در بارهٔ حیاة و زندگی است. “فرشته”، سمبول زندگی جاودانی!)
لذا ارتكاب گناه و نافرمانی از امر رب، درب آلودگی را به دنيا (اول در فكر و ذهن) بگشود كه نتيجه اش همان ناپاك شدن ديد آنها و ظاهر شدن عريان بودنشان بر يكديگر بوده است، که با برگهای باغ شروع به پوشاندن خود كرده اند …
اين گناه اولی، در حقيقت اولين قدم سوی آلودگی دنيای امروزی بوده است زيرا بشر بدين سرپیچی، “لباس” حفاظت را از دور و بر خود برداشت، به مٌهر اصالت خویش تجاوز کرد، درب ظلم به نفس و دنيای خويش را گشود. تمام بدبختيها، آلودگيها و امراض مردم دنيا، و بخصوص نقص نژادی و همجنس بازی، چه در آنروز و چه امروز، همه از نافرمانی از نصايح خالق سرچشمه گرفته است. (البته ناگفته نماند كه تنها آدم و زوجش مسئول تمام نسل بشر در اينباره نبوده اند، و چنانكه بعضی ها می گويند: « آدم گناه اوليه را مرتكب شده تقصير ما چيست … ؟!» نيست، و جواب اين رجوع به چند سطر بعدی مربوط به « بنی آدم» است.)
پس زوج آدم از كردهٔ خود پشيمان شده، درصدد توبه برآمده اند؛ رب متعال كه رحيم و توبه پذير است، كلمات «توبه» را به آدم تلقيه نموده:
۲: ۳۷ « پس تلقی شد به آدم از جانب ربش كلماتی؛ پس بر او بازگشت كه به راستی او توبه پذير رحيم است.»
و بدين كلمات درخواست مغفرت می كنند و رب به آنها فرصت توبه می دهد و توبه شان پذيرفته می شود:
۷: ۲۳ «آن دو گفتند: رب ما بخود ظلم كرديم و اگر تو برايمان پاك نگردانی و به ما رحم نكنی مسلماً از زيانكاران ابدی خواهيم گشت.» (اين دعا بايد به عربی، که زبان کٌد قرآن قرار داده شده، تلفظ شود)
{ در اينجا لازم به يادآوری مجدد است كه، از اين آيات كاملاً روشن می گردد كه در اين دنيا برای دعا كلمات كُدی لازم است و دعاهائی كه در القرآن آمده فقط محض معانی كلماتی و بخصوص اشخاص نامبرده در القرآن نبوده، بلكه برای استفاده امروزی تمام افراد مؤمن است. رجوع به « نقش القرآن» در این “سایت.”}
و اما « بنی آدم» (پشته ها) ، كه از ژِن آدم بوده اند و روی زمين زياد می شده اند، در حاليكه در شرائط اوليه
«آدم و زوجش» نبوده اند:
۷: ۲۶ « ای بنی آدم، در حاليكه برايتان لباسی نازل كرديم كه عورتهايتان را بپوشد و آرايشی باشد، لیکن لباس تقوا بهتر است، اين از نشانه های ﷲ است باشد كه متذكر شوند.»
رب متعال برايشان لباس فرستاد و تا آخرينشان را جمع آورده، ايشان را نيز از فريب شيطان و اخراج پدر و مادرشان از جنت مطلع ساخته، آنها را از عداوت شيطان هوشيار می كند تا مبادا آنها نيزگول شيطان را بخورند كه لباس تقوا را از دست بدهند و دچار “عريانی” گردند:
۷: ۲۷ « ای بنی آدم، مبادا كه شيطان شما را بفريبد چنانكه باعث اخراج پدر و مادرتان از جنت شد، لباس آنها را از آنها بركند تا عورتهايشان را به ايشان بنماياند؛ در واقع او و قبيله اش شما را می بينند از جائی كه شما آنها را نمی بينيد؛ ما شياطين را اولياء (دوست (سرپرست) كسانی كه ايمان نمی آورند قرار داده ايم».
نتيجتاً، خالق متعال با وجود لباسی كه برای بنی آدم نازل كرده به جهت پوشش و محض آرايش و تجمـــلات، لباس و جامه حقيقی از نظر ﷲ « تقوا» است، چنانكه در اين آيه ۲۷ ملاحظه می كنيد كه صحبت از بركنده شدن ” لباس” آدم و زوجش بوده در حاليكه جامه ای بر تن نداشته اند.
« پشته های» بنی آدم نيز هر یک بنحوه ای گول شيطان را خورده اند و لذا هر يك مسئول ساختمان جهنم خود بوده اند. پس رب جميع (آدم/ بشر) را از مقام جنت تنزل می دهد:
۲۰: ۱۳۲ « شما جميعاً از آن هبوط كنيد دشمن بر يكديگر، پس آنگاه كه از جانب من هدايتی برايتان رسيد، هر كه هدايت مرا پيروی كند گمراه نمی شود و به مشقت نمی افتد.» (در این آیه، کلمهٔ « اهبطا» در دستور زبان عربی هبوط دو نفر است. «آدم»، به معنای بشر، و زوج مذکر و مؤنث است).
در نتيجه هر يك از فرزندان آدم، پشته ها و ذٌرّيه، چه آن روز و چه امروز، چنانچه از هدايت رب تبعيت می كرديم و يا بكنيم، دچار گمراهی و سختی زندگی نمی شديم، نمی شويم و نخواهيم شد.
پس انسان تا مدتی معين، دشمن برهم، در زمين مستقر است؛ زندگی و مرگش در آن است و از همان نيز برانگيخته می شود (س ۷: ۲۵) . ليكن البته شرايط باغ بودن و جنس خاك و آب و هوای سالم آن را بهر خود مسموم كرده و هر روز هم بدتر و وخيم ترش می كند.
« گفت، در آن زندگی می كنيد و در آن می ميريد و از آن بيرون آورده می شويد.»
بنی آدم در واقع، ژِن « آدم »، یا نسل انسان با قوهٔ درک و هوش است كه در زمین منتشر میشده ؛ و بر همين عدهٔ بنی آدم بوده كه « آدم» به رسالت برانگيخته شده؛ (۳:۳۳)
« محققاً ﷲ برگزيد آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر عالميان.»
پس به آنها علم بيان و كلمات توبه را آموخته و ايشان را سوی ربشان راهنمائی كرده است.
ﷲ، بنی آدم را كرامت بسيار داده، او را در بر و بحر حمل گردانده، از لذيذترين انواع غذا روزی داده و بر اكثر مخلوقاتش فضيلت بخشيده است: (۱۷: ۷۰)
« و البته ما بنی آدم را كرامت بخشيديم، او را در بر و بحر حمل گردانديم، از پاكيزه جات روزی داده ايم و بر كثيری از آنچه خلق كرده ايم فضيلت داديم، فضيلتی عيان.»
الحمدلله رب العالمین
و حال بپردازیم به: