فهرست شمارهٔ -۵) : مقدمه (

الفرقان− تشخیص، فرق، تفسير علمی زمان از− القرآن

مقدمه

چنانكه تابحال گفته شد، هر آنچه كه به مشيت الهی روی اين کرهٔ زمين بيايد، بدون استثناء، مانند تمام مخلوقات زمينی، پيرو قانون طی سلسله مراحل تكاملی می گردد؛ و سنّت یا روش ﷲ نیز تغییر نکردنیست (س۴۳: ۳۵) :

« … … … هرگز برای روش ﷲ تبدیلی نیابی: و هرگز برای روش ﷲ تحولی نمی یابی»

لـــذا القرآن نيز از اين قانون مستثنی نگشته، چنانکه الفرقان، بر طبق همین اساس، اين سلسله مراحل تکاملی را، كه بر حسب معمول در سه زمان صورت می گيرد، طی میکنند:

) زمان تولد،

) زمان استخوان بندی يا استحكام

) و زمان شكوفايی و كمال!

پس بدین جهت نیز القرآن چنانكه در سوره ۲: ۱۸۵ ملاحظه فرمائید، بر سه مرحله عنوان شده است:

س۲: ۱۸۵  «ماه رمضان است که در آن القرآن نازل گشت, (شامل ۱:) راهنمائی برای مردم, (۲) برهانی  جهت هدایت (۳) و الفرقان; ‌‌لذا بین شما آنکه شاهد بر این ماه گشت … .  »

–  (۱) تولد يا نزول القرآن و مدت زمانی  (۱۴ قرن) كه مردم را راهنمائی و هدايت كرده؛

–  (۲)  سپس  (در قرن۱۵) بيّنات آن (کٌد ریاضی) ، كه برهان و استحكام، جهت هدايت دوبارهٔ مردم باشد؛  –  (۳) و سپس الفرقان آن، كه گشايش و شكوفايی تمام و كمال آن باشد.

و اما اين كتاب؛ در سال ۱۹۸۶ اول بعنوان ترجمه قرآن شروع شد. سپس در۵ فوريه ۱۹۹۳بود كه پی بردم تنها تــــرجمه نيست و فــرق دارد … خود « كتابيست» در « كتاب»، از قبل پيش بينی شده با نام و نشان  (تمام دلایل قرآنی در تأیید و بر حق بودن الفرقان،در طی این مقدمه ذکر شده) ،که حال، زمان تولدش فرا رسيده است!

« كتابی » است زادهٔ القرآن، و معرف فرق قرآن به معیار “علم” در اين زمان.

از آن روز به بعد نيز تمام پديده ها (چه دربارهٔ مفهـــوم كلمات و اعداد، و چه مفهوم خود كلمه « فرقان»، تطبيق آيات با كشفيات علمی كه در سرتاسر دنيا صورت می گيرد … ) بطور معجزه آسا و لاينقطـــــع بيرون می آيند: مثلاً، در عرض همين چهارماه اخير (سال ۱۹۹۳) بوده كه به« شمارهٔ سوره و معكوس آن»پی برده ام و متوجه شدم كه سوره ها برحسب فرمول رياضی ذيل مقرر گشته اند:  1 =   B/A  x  A/B   (توضيح بیاید)

ضمناً اين خود نمودار بر اين است كه معجزهٔ رياضی القرآن تنها منتهی به شمارش حروف با اعداد نيست؛ و مطمئناً قوانين رياضيات بطوركلی در قرآن مجید رعايت شده اند، و در “بافت” حروف، کلمات و آیات هم آهنگی دارند. چنانکه بر حسب فرمول بالا، سوره ای با سورهٔ معکوس خویش یکدگر را تآئید میکنند. پس انشاءﷲ رياضی دانان اين نكته جديد را پيگيری كنند كه بدون شك بخواست ﷲ كشفيات تازه و بسياری بدست آيد.

ديگر فرق معنای « ذی »و « ذو»بود،  كه هميشه اين دو را به يك عنوان، (صاحب) ، ترجمه نمودهاند و دليل فرق آنها را توجیه نکرده اند و تنها به دليل قانون دستور زبان دانسته اند؛

و يا همچنين فرق « مؤمنين، مؤمنون، والذين آمنو»، كه باز طبق همين دليل، فرقی بين آنها نمی دانند، و حال آنكه دليل اساسی كه در نهاد اين صرف و نحو ها بوده، فرق كلی و اساسی در مفاد تمام  القرآن ايجاد می كند كه متآسفانه تابحال مطرح نشده است … .!

منظور اينكه نكات پيدايش الفرقان همه يكباره نبوده، و بتدريج و با زمان مشغول به سيرتكامل است. به

اين دليل نيز من نتوانستم چنانكه مايل بودم « الفرقان» را يكجا و تمام بيرون دهم.

اول بار (۱۹۹۵) ، نسخه ای از الفرقان با ترجمه القرآن را (با فتوكپی) به مقدار كمی پخش نمودم، فقط

محض آگاهی و تشويق علاقمندان و سبقت گيرندگان به علم قرآن مجید و اميدواری مؤمنون. ليكن آن را به چاپ نرساندم زيرا هنوز خيلی كار داشت … . امســال كه سال (۲۰۰۰) باشيم، بحمدلله قسمت مقدمه الفرقان تكميل شد و روی « Internet» خواهد بود، انشا ﷲ، تا اينكه فهرست ها و ترجمه القرآن نيز حاضر گشته، بتدریج در اینجا (روی این سایت) بیاید تا كتاب انشاء ﷲ تكميل گردد.

پس مكرراً  توصيه می كنم كه برای فهم و درک بهتری از القرآن، در این ۱۵همین قرن، که دومین فتح و گشایش کلام ﷲ مجید باشد،خوانندگان محترم اهميت مقدمه الفرقان و اين فهرست ها را در نظر داشته، نكات ذيل را رعايت فرمایند:

الف)  بدون شك لازم است كه از چگونگی كُد رياضی القرآن آگاه باشند كه درب اولين مرحله، برای دوباره بازشدن القرآن در اين كتاب است (كه البته بهترين طريق نيز مطالعه نوشته های دكتر رشاد خليفه دربارهٔ «معجزهٔ رياضی قرآن» است كه می توان آنها را روی « Internet» و يا از « مسجد توسان» در آريزونا، يافت).

زيرا چنانكه در مقدمه الفرقان ملاحظه شد، ﷲ، القـــرآن را به « شمس», و الفـــرقان را به « قمر» علم -خرد و ذهن-در زمين تشبيه نموده؛ و كُد رياضی القرآن، به منزلهٔ « فجر » آن است، كه مدرک و نشانهٔ دم برآوردن «شمس» بوده، شروع « روز علم» را اعلام می دارد؛ و قمر (چنانكه امروزه بعلم ثابت گشته) ، زمان بهره برداری و درك انوار خورشيدی است.

پس « روز وقت معلوم» (۱۵:۳۸) ، زمانی است كه هر سه مرحلهٔ «فجــر»، «شمس» و «قمــــــر» علم احاطه گردد؛ و چون یک « روز علم» كامل گشت، آنگاه «وقت معلوم» شدن همه چيز است. لذاانسان نيز همچنين، برای درك و معلوم شدن كمال علم القرآن، بايد هر سه مرحلهٔ آن را طی كند؛

ب –فــرق بين «مؤمنين»،  « مؤمنون» و « الذين آمنو»

(يا كافرون، كافرين، الذين كفرو   … ) ، همچنين « ذي» و « ذو»< (مثلاً، ذي الجلال و الاكرام، و ذوالجلال و الاكرام) ،

که قبل از شروع ترجمه، بايد بخوبی درك شده باشد كه اساسی است؛

پ –چون قانون مذکور در زبان فارسی موجود نيست، به جهت اينكه خوانندگان متوجه زمان و حالت صفت باشند، كلمات را چنانكه در عربی هستند (ظالمون، كافرين و مشركون … ) آورده ام و يا در پرانتز حالت «حال» يا  «ابدی» آنها ذكر شده است.

ت توجــــه و دقت زياد به آیات قرآنی در زيرنگاشت ها و یا در متن هر صفحه ضروری است؛  توضيحات و سنجش با آیات ، همان « فرقان» است كه سنجيدن آيات با علم و دانش  امروزی باشد. پس بدين جهت نيز اين كتاب « فرقان قرآن» ناميده شده است!

هر عدد در قرآن مجيد مفهومی دارد، و چنانكه ديگر انشاء ﷲ تا بحال به كُد و معجزهٔ  رياضی قرآن آگاهيد، (۱۹) عددی است كه رب متعال برای بنای كُد رياضی كتاب (و كتابهايش, همچنانکه اساس ساختمان دنیا) انتخاب نموده، پس ۱۹، عدد « كتاب» ﷲ است:

لذا (۱) = يا واحد عدد ﷲ است به نشانه وحدانيت او؛

و   (۹) = عدد رسولش، « كتاب» می باشد!

تابحال در اين ۱۴ قرنی كه قرآن رسالت كرده  (٪ ۱۴ علم آن باز شده بوده س ۱۷: ۸۵:

« از تو دربارهٔ الروح (القرآن) سئوال می كنند بگو، الروح از امر رب من است  و بشما از  علم، بجز  اندكی داده  نشده ») ،

عدد (۱۴):  ۱= به علامت ﷲ و

۴= كتابش « ق ر ا ن» (كه از۴ حرف باشد) بوده است؛

ليكن امروز (در  قرن پانزدهم) كه وقت معلوم شدن كمال « كتاب» است، پس عدد « ۱۹» آن را به مردم  معرفی می دارد و اينچنين عدد كمــال « الكتـــاب»، با ۵ حرف « فرقــان» آن تکمیل  می گردد:

عدد (۱۹): ۱= به علامت ﷲ

۹= « فرقان قرآن»

س۹۶:  ۴  «هم آنکه عالم کرد به قلم»

” ” :  ۵  «عالم کرد انسان را به آنچه نمیدانست.» (۹= رسول؛ ۶= سمبول دنیا)

۱) معجزهٔ  « شمارهٔ سوره و معكوس آن»:

بنابر قانون رياضی كه، هر كسری با معكوس خويش ضرب گردد، مساوی می شود با عدد

« واحد» يا كامل = (۱)  سوره های القرآن نيز بنابر اين فرمول، مكمل يكديگرند. به جهت مثال:

سوره “۸۹” و معكوسش”۹۸”:

سوره ۸۹ «الفجر»= سپيده دم يا نشانه برآمدن شمس آسمانی؛

سوره ۹۸ «البينه»= مدرك كُد رياضی یا فجرالقرآن  (شمس زمينی) و اعلام دوباره طلوع و بازشدن آن.

(يادآوری مجدد؛ چنانكه رب متعال « قرآن» را به « شمس» تشبيه كرده، و « مدرك » آن نيز كٌد رياضی آن باشد، لذا پيش درآمد و فجر

« نورعلم» آن را اعلام می دارد؛

شمس آسمانی  روشنائی عالَم است – و شمس زمين روشنائی عالِم؛ پس فرق این دو نیز تنها  “زیر و زبر”،بالا، پا‌یینآنهاست).

۲) فرق « مؤمنون ، مؤمنين و الذين آمنو»:

فرق « مؤمنون» و « مؤمنين» (يا « كافرون» و «كافرين»، يا « ظالمون» و « ظالمين»، و … ) ؛ پس توجه فرموده ايد كه منظور، (ون) و (ين) است كه فقط و تنها در آخر « اسم وصف»  آمده باشد و البته نه در آخر « فعل»:

(ون) در آخر « اسم وصف»:

وصف زمان كنونی و حال حاضر را می رساند؛ لذا اوصاف اشخاص همين دنیا، و امروزی است؛ همچنين وصف حالت فعلی در عالم اعلا، چنانچه دربارهٔ ملائك باشد. لذا چنين صفتی امكان تغيير دارد و صفتی دائمی نيست؛ مثلاً: « يا اَیٌهل كافرون»، « يا ايهل مؤمنون»، كه خطاب به كافران و مؤمنان زمان حال در دنيا است، كه « ای كسانی كه در حال حاضر كافريد يا مؤمنيد!»

پس حالت ايمان و كفر اين اشخاص ثابت نیست و تا آخر عمرامكان تغییر دار؛

درس۴: ۱۷۲ « ملائك مقربون»= وصف ملائكی است كه در حال حاضر دور و بر عرش  الهی مشغول به پاس دادن، در گردشند؛ و از (ون) معلوم می گردد كه حالت ايشان تغيير  كردنی است و لذا بنوبه عوض می شوند؛

در س۵۶: ۱۰و ۱۱ « السابقون والسابقون‌ … مقربون»= منظور، سبقت گيرندگان، و تقرب جویندگانفعلی دنيا است؛ و كوشش در سبقتشان نيز البته دائمی نيست و فقط در اين دنيا امكان پذير است؛ فاصله تقرب و نزديكی به ﷲ نيز تغيير كردنی است، چنانكه اول جنّتی در اينجا نزديك آورند (س ۸۱: ۱۳) ، سپس برای ابد به جنّات بالا انتقال داده می شوند.

۸۱:۱۳ «و آنگاه که جنّت را نزدیک آورند»

(ين) وصف حالتی است انجام گرفته،ابدی و غير قابل تغيير؛

مثلاً، مؤمنين كسانی هستند كه در لحظه مرگ و يا مهلت آخرين، مؤمن بوده اند و لذا در زمرهٔ مؤمنان ابدی وارد شده اند. لذا صفتی است انجام گرفته، ابدی و تغيير نكردنی؛ و باز اگر در القرآن گفته شده: « ﷲ ظالمين را نمی بخشد»، منظور آنان است كه تا به آخر و يا لحظه مرگ ظالم مانده اند و پس از اتمام عمرشان ديگر حالت ظلم و كفر يا شركشان تغيير كردنی نيست و لذا در زمرهٔ ظالمين، كافرين و مشركين و … وارد گشته اند.

لیکن البته اگر گفتهٔ شخص انسان باشد،  مانند: «انی کنت من الظالمین» (من از ظلم کنندگانم) ، عمل صورت گرفته و انجام شده ایرا میرساند … لیکن البته بخشش آن با خالق متعال است.

فرق « الذين آمنو»، « ايها الذين آمنو»:

« الذين آمنو» (كسانی كه ايمان آوردند):

اين اصطلاح كه به صورت ماضی صرف شده، شامل زمان گذشته و حال می گردد. بنابر اين، چون زمان معرف حال آنان می گردد، لذا تابع شرايط زمان خود و رسوم شناخته شدهٔ اجتماعی و مدنی سبك روز قرار می گيرند.

پس « الذين آمنو»، شامل حال ايمان آوردگان هر زمان می گردد؛

« يا ايها الذين آمنوا» (ای كسانی كه ايمان آورديد):

و اين جمله، دستوری است كه امر و فرمان را به رسم قانون زمان طبقه بندی می كند و طرز پيروی حكم داده شده در جمله را، تحت قانون يا رسوم « شناخته شده » زمان خود قرار می دهد.

عجب اينجا است كه تابحال دربارهٔ چنين قاعده پراهميتی در القرآن دقتی نشده و حال آنكه اهميت اساسی داشته، طرز پيروی از دستورات را با زمان عوض می كند، و مهمترين آنها آيه « قصاص» است كه در امثال ذيل آمده است :

۴: ۵۹   «ای کسانی که ایمان آوردید، اطاعت کنید ﷲ را و اطاعت کنید رسول و اولیاءامر از خودتان را; چنانچه بر سر چیزی نزاع داشتید آنرا به ﷲ و رسول محول کنید اگر به ﷲ و روز آخر ایمان داشته باشید که این بهتر است و عاقبت بهتری دارد.»

« رسول و اولی الامر» (كسانی كه بين خودتان به جهت امور دينی انتخاب شده باشند) شخصيت شان  تغيير كردنی است و زمان معرفشان می گردد؛

و یا مثلاً درس ۲: ۱۸۳ (که با جملهٔ «یا ايها الذين آمنو»شروع میشود) ، ﷲ با زمان در حكم روزه تغييراتی داده است؛ و همچنین در: ۲: ۱۷۸،که مجازات برای « قتل»، بستگی بدادگری  (مدنی) مرسوم زمان خود پیدا میکند.

فرق، «ذي» و «ذو»-

هر دو « مالكيت» را می رسانند، ليكن،

(ذي)) ذاتی است و صاحب بودن صفتی طبيعی و ذاتی را می رساند؛ مثلاً،

ذی حيات  (جان دار) ،ذي الجلال و الاكرام (صاحب جلال و اكرام طبيعی و ذاتی) ،

و يا، ذي انتقام (طبيعت دادگری) ؛

(ذو)) صفتی صاحب اختياری است; يعنی صاحب آن صفت بودن و بعلاوه به ميل و اراده  از آن  صفت استفاده كردن. مثلاً،

ذوالجلال و الاكرام (صاحب اختيار بدادن جلال و اكرام به آنكه خواهد) ،

ذوانتقام (اختيار قدرت انتقام گیری دادن) ،

و يا، ذوالعرش (اختياردار عرش و پخش امور از آن)

الحمد‌لله رب العلمین

الفرقان (۱):    آنچه باید قبل از مطالعه الفرقان دانست

Leave a Reply